قدر أمير المؤمنين (عليه السّلام) في هذه الفضيلة، مضافة إلى المحاسن الدّثرة، و الفضائل الجمّة
۱۷، و أنّه (عليه السّلام) انفرد ببلوغ غايتها عن جميع السّلف الأوّلين، الّذين إنّما يؤثر عنهم منها القليل النّادر، و الشّاذّ الشّارد
۱۸، و أمّا كلامه فهو البحر الّذي لا يساجل، و الجمّ الّذي لا يحافل،
۱۹و أردت أن يسوغ لي التّمثّل في الافتخار به (صلوات اللّه عليه) بقول الفرزدق:
أولئك آبائي فجئني بمثلهم
إذا جمعتنا (يا جرير) المجامع.
[قسمت چهارم مقدمه سيد رضي]
(۱۵) پس من هم درخواست دوستان و برادران را اجابت كرده بتأليف اين كتاب شروع نمودم در حالتى كه يقين داشتم در تأليف آن نفع بزرگ و سود بسيار است، و نام آن منتشر خواهد شد، و اجر و مزدش ذخيره گرديده (نزد خداى تعالى براى روز جزاء -) (۱۶) و قصد كردم بزرگى قدر و منزلت امير المؤمنين (عليه السّلام) را در اين فضيلت (فصاحت و بلاغت) بيان كنم (با اينكه اين فضيلت او را) علاوه (بود) بر محاسن كثيره و فضائل بسيار، (۱۷) و (خواستم بيان كنم) آن حضرت عليه السّلام) و يگانه كسى است كه بمنتهى درجۀ بلاغت و فصاحت رسيد و از همۀ گذشتگان و پيشينيان گذشت آن كسانى كه نقل ميشود از آنان از فضيلت بلاغت اندكى (در بسيار) و خردهاى (در خروار، يعنى سخن بليغى كه از غير امير المؤمنين نقل ميشود در ميان سخنان غير بليغ كمياب است) (۱۸) و امّا سخن آن حضرت دريايى است بى پايان كه برابرى نمىكند با آن هيچ سخنورى، و مجمع فضايلى است كه همرديفى براى آن نيست، (۱۹) و براى افتخار به آن حضرت و منتهى شدن نسب خود بآن بزرگوار مثل آوردن بشعر و گفتۀ فرزدق شاعر را سزاوار دانستم (فرزدق افتخار نمود بر جرير به بزرگوارى پدران خود، و بزرگى هر يك از آنان را در اشعارش شرح داد تا آنجا كه گفت):