نام کتاب : انسان در تراز قرآن نویسنده : راد، على جلد : 1 صفحه : 29
فقدان عقلانيت
بهره نداشتن از عقل و فقدان ژرفانديشى، دليل ديگرى است كه برخى از مفسران به آن به عنوان دليل انكار معاد اشاره كردهاند. در نگرش اين مفسران، مراد از «ذكر» در اين آيه تدبر و تفكر است و تذكر در مقابل نسيان نيست؛ همانند آيه (أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ)[1] كه از اضافه ذكر به خردمندان (اولوا الالباب) به دست مىآيد كه مراد، نظر و انديشه است.[2] در اين نگره، انسان اگر مىانديشيد، در باور به امكان معاد ترديدى نمىكرد؛ زيرا آفرينش آغازين انسان بسيار شگفتآورتر از جمع كردن مواد متلاشى شده و تبديل آنها به حالت پيشين است.[3] ازاينرو انتظار نمىرود انسانى كه خداوند وى را به ادراك عقلى تجهيز كرده است، وقوع معاد را بعيد پندارد.[4] استفاده از واژه «انسان» در آيه، اشاره به اين نكته است كه استعداد و ذكاوت خدادادى انسان اقتضا مىكند كه در مقابل اين پرسش، بىتفاوت نمانده و پاسخ را در بازخوانى آفرينش نخست انسان بيابد، درغيراينصورت حقيقتِ انسانيت خويش را به كار نبرده است.[5]
براى دستيابى به پاسخ اين پرسش ابتدا مىپذيريم رستاخيز انسانى در قيامت مفهومى است كه در ذهن و باور بشرى نمىگنجد، زيرا با آن الفتى ندارد؛ ولى چنانچه انسان بين آغاز آفرينش خود و پايان آن