نام کتاب : انسان در تراز قرآن نویسنده : راد، على جلد : 1 صفحه : 138
مشتقات اسمى حرام، مانند «حُرُم»، «المحرّم»، «حُرُمات»، «مُحَرَّمًا»، «محرّمة»، ... و مشتقات فعلى آن، همانند «حَرّم»، «حُرّم»، «يحرّم»، «تُحَرّمُ»، «تحرّموا»، «حرّمت»، «حرّمنا»، «حرّموا»، ... نيز بارها در قرآن بهكاررفته است.[1]
بهطوركلى حرام و مشتقات آن در قرآن به سه وجه معنايى منع، شرف و تحريم حكم استعمال شده است؛[2] براى نمونه در آياتى چون (حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها)[3] آيه 12 سوره قصص (وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ)[4] به معناى «منع»،[5] در آيه (جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ)،[6] به معناى «شرف» و در آياتى چون: (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ ...)،[7] (لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ)[8] (و ر. ك: مائده: 87؛ بقره: 173 و 175؛ آل عمران: 50؛ نساء: 23 و 60؛ انعام: 119 و 140 و 146؛ توبه: 37؛ نحل: 35) به معناى «تحريم حُكم» آمده است.
همچنين در قرآن واژگانى هستند كه به گونهاى مفهوم حرمت، در گوهر معنايى آنها نهفته است؛ واژگانى چون «رِجس»[9]، «سُحت»[10]،
[3]. انبيا: 95:« و بر[ اهل] شهرى كه نابودشان كرديم محال است كه[ در قيامت] به سوى ما برگردند».
[4]. قصص: 12:« و از پيش، شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم».
[5]. برخى از قرآنپژوهان منع تكوينى در اعيان محرمه را از باب امتناع جمع متنافيين دانستهاند؛ همانند اجتماع خبيث با طيب كه ممتنع است و در آياتى از قرآن بدان اشاره شده است؛ سبزوارى، مواهب الرحمن في تفسير القرآن، ج 2، ص 306.
[10]. الصحاح، ج 1، ص 252.« سحت»، مبالغه در صفت حرام است، ازاينرو« حرام سحت» گفته مىشود نه« سحت حرام»( الفروق اللغوية، ص 181، 714)؛ همچنين سحت حرامى است كه كسب آن جايز نيست و بركت را از بين مىبرد( النهايه، ج 2، ص 345).
نام کتاب : انسان در تراز قرآن نویسنده : راد، على جلد : 1 صفحه : 138