(از اوامر و نواهيشان غفلت ننمائيد) كه هلاك و بيچاره مىشويد، (13)
من اصحاب محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ديدم و يكى از شما را نمىبينم مانند
ايشان باشيد (زيرا) آنان صبح ژوليده مو و غبار آلوده بودند، و شب را بيدار به سجده
و قيام مىگذراندند، ميان پيشانيها و رخسارهاشان نوبت گذاشته بودند (گاهى پيشانى و
گاهى رخسار روى خاك مىنهادند) و از ياد بازگشت (قيامت) مانند اخگر و آتش پاره
سوزان مىايستادند (مضطرب و نگران بودند) گويا پيشانيهاشان بر اثر طول سجده مانند
زانوهاى بزها (پينه بسته) بود! (14) هرگاه ذكر خداوند سبحان به ميان مىآمد از ترس
عذاب و كيفر و اميد بثواب و پاداش اشك چشمهاشان مىريخت بطوريكه گريبانهاشان تر
مىگشت و مىلرزيدند، چنانكه درخت در روز يدن باد تند مىلرزد.