طرفین به فیصله دادن مسأله آماده شدند و قرار شد که فردا همگی برای مباهله آماده شوند.
پیامبر به مباهله میرود
سرگذشت مباهله پیامبر اسلام، با هیئت نمایندگی «نجران» از حوادث جالب و تکاندهنده و شگفتانگیز تاریخ اسلام است. اگر چه برخی از مفسران و سیرهنویسان، در نقل جزئیات و تحلیل آن، کوتاهی ورزیدهاند، گروه زیادی مانند زمخشری در کشاف [1] امام رازی در تفسیر خود، [2] و ابن اثیر در کامل، [3] در این باره داد سخن دادهاند. زمخشری میگوید: وقت مباهله فرا رسید، قبلا پیامبر و هیئت نمایندگی «نجران» توافق کرده بودند که مراسم مباهله در محلّی خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزید که در این حادثه تاریخی شرکت کنند. این چهار تن، جز علی بن ابی طالب علیه السّلام و فاطمه دختر پیامبر و حسن و حسین کس دیگر نبود، زیرا در میان تمام مسلمانان نفوسی پاکتر و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود نداشت. پیامبر، فاصله منزل و نقطهای را که قرار بود در آنجا مراسم مباهله انجام بگیرد، با وضع خاصی طی کرد. او در حالی که حضرت حسین را در آغوش [4] و دست حضرت حسن را در دست داشت و فاطمه به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب پشت سر وی حرکت میکردند، گام به میدان مباهله نهاد و پیش از ورود به میدان «مباهله» به همراهان خود گفت: من هر موقع دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید.
[1]. ج 1، ص 282 و 283. [2]. مفاتیح الغیب، ج 2، ص 471 و 472. [3]. ج 2، ص 112. [4]. در برخی از روایات وارد شده است: پیامبر دست حسین را گرفته بود، علی پیش روی پیامبر و فاطمه پشت سر آن حضرت حرکت میکردند. بحار الانوار، ج 21، ص 338.