بداند و بدین وسیله، ریشه پیدایش صدها عادت زشت در میان اجتماع را، نابود کند. ولی خاورشناسان که چنین عملی را با اصل آزادی عقیده- که اساس اسلام و شالوده تمدن عصر کنونی است- مخالف میدانند، از یک نکته غفلت ورزیدهاند، زیرا اصل آزادی عقیده تا آنجا محترم است که به سعادت فرد و اجتماع لطمهای وارد نسازد؛ در غیر این صورت به حکم خرد و سیره همه متفکران جهان، باید صد در صد با آن مخالفت ورزید. مثلا امروز در اروپا یک مشت جوان هوسباز، روی یک سلسله افکار غلط، هوادار نهضت برهنگی در اجتماع میباشند و روی یک پندار و منطق صد در صد کودکانه که: «پوشیدن قسمتی از بدن، موجب تحریک و مایه فساد اخلاق میشود» با تشکیل کلوپهای مخفی، برهنه ظاهر میشوند. آیا فکر انسانی اجازه میدهد که دست آنان را در این عمل زیر ماسک «آزادی عقیده» باز بگذاریم و بگوییم عقیده محترم است؟ یا اینکه برای حفظ سعادت خود آنان و اجتماع، باید با چنین طرز تفکر و روش احمقانهای مبارزه کنیم؟ این نه تنها روش اسلام است، بلکه تمام خردمندان جهان با کلیه نهضتها و افکاری که به زیان مصالح اجتماع تمام میشود، سرسختانه نبرد میکنند: و این نبرد در حقیقت نبرد با عقاید ابلهانه گروههای منحط است. بتپرستی چیزی بیش از یک مشت اوهام و خرافات که صدها عادت زشت را به دنبال دارد، نیست و پیامبر در راهنمایی آنان در حد توان، کوشیده بود و پس از گذشت بیست سال وقت آن رسیده بود که برای برچیدن ریشه فساد، به عنوان آخرین وسیله از قدرت نظامی استفاده کند. 3. از طرف دیگر، حج بزرگترین عبادات اسلامی و شعایر دینی است و تا روز نزول این سوره، کشمکشها و نبردهای اسلام با سران شرک، اجازه نداده بود که پیامبر اعمال و مراسم حج را به طور صحیح و دور از هر نوع پیرایه، به مسلمانان تعلیم دهد. از این رو، لازم بود که پیامبر شخصا در این کنگره عظیم اسلامی شرکت کند و عملا این عبادت بزرگ را به مسلمانان یاد دهد، ولی پیامبر در صورتی میتوانست در