پیامبر به این نیز اکتفاء نکرد. پس از ورود به مکه علاوه بر پناهگاههای سهگانه، پرچمی به دست «عبد اللّه خثعمی» داد و فرمود که فریاد کند: هر کس زیر پرچم او گرد آید در امان است. [1] «ابو سفیان» با این پیام، آنچنان روحیه مردم مکه را تضعیف کرد که اگر فکر مقاومت در دستهای نیز وجود داشت به کلی از بین رفت و کلیه مقدماتی که از شب گذشته، با اقدامات عباس صورت گرفته بود به ثمر رسید و در نظر واقعبینان، فتح مکه آن هم بدون مقاومت قریش امری مسلم گردید. مردم وحشت زده هر کدام به نقطهای پناه بردند و گریز و فرار در شهر به راه افتاد و دشمن شماره یک اسلام، بر اثر نقشه خردمندانه پیامبر، بزرگترین خدمت را به ارتش اسلام کرد. در این میان، زن ابو سفیان، «هند» مردم را به مقاومت دعوت کرده و سخنانی رکیک نثار همسرش میکرد. کار از کار گذشته و هرگونه داد و فریادی مشت بر سندان بود. گروهی از سران افراطی، مانند «صفوان بن امیه»، «عکرمة بن ابی جهل» و «سهیل بن عمرو» (قهرمان و نماینده مخصوص قریش در صلح حدیبیه)، سوگند یاد کردند که از ورود نیروهای اسلام به شهر جلوگیری کنند و گروهی فریب آنان را خورده، با شمشیرهای برهنه راه را به روی نخستین واحد ارتش اسلام بستند.
نیروهای نظامی اسلام وارد شهر میشوند
پیش از آنکه نیروهای اسلام وارد شاهراههای مکه شوند، پیامبر تمام فرماندهان را احضار کرد و فرمود: تمام کوشش من این است که فتح مکه بدون خونریزی صورت گیرد. از اینرو، از کشتن افراد غیر مزاحم باید خودداری کرد، ولی باید ده نفر به نامهای «عکرمة بن ابی جهل»، «هبّار بن الاسود»، «عبد اللّه بن سعد بن ابی سرح»، «مقیس حبابه لیثی» [2]، «حویرث بن نقیذ»، «عبد اللّه بن خطل»، «صفوان بن امیه،
[1]. امتاع الاسماع، ج 1، ص 379. [2]. یا «صبابه»، چنان که تاریخ الخمیس در ج 2، ص 93 ضبط کرده است.