responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 654

صلاح نیست، زیرا مردم می‌گویند: محمد یاران خود را می‌کشد. [1]
عبد اللّه از گفت و گوی پیامبر با «زید ارقم» باخبر شد، بی‌درنگ محضر پیامبر شرف‌یاب شد و گفت:
هرگز من چنین سخنی نگفته‌ام و عده‌ای از خیراندیشان نیز از عبد اللّه طرفداری کرده و گفتند: «زید» در نقل مطالب «عبد اللّه» دچار اشتباه شده است.
ولی مطلب در اینجا خاتمه نیافت، زیرا این نوع خاموشی موقت، بسان آرامش پیش از طوفان است که هرگز اعتمادی به آن نیست. رهبر عالی قدر باید کاری کند که طرفین، جریان را به کلی فراموش کنند و برای همین هدف، با اینکه موقع حرکت نبود، دستور حرکت داد «اسید بن حضیر» حضور پیامبر شرف‌یاب شد و گفت: اکنون موقع حرکت نیست، علت این دستور چیست؟
پیامبر گفت: مگر از گفتار عبد اللّه و آتشی که روشن کرده اطلاع نداری؟ «اسید» قسم یاد کرد و گفت: پیامبر عزیز! قدرت در دست شما است، شما می‌توانید او را بیرون کنید. عزیز و گرامی شمایید، خوار و ذلیل او است. با وی مدارا کنید که او فردی شکست خورده است. اوسیان و خزرجیان، پیش از مهاجرت شما به مدینه، اتفاق کرده بودند که وی را حاکم مدینه کنند و در فکر جمع‌آوری جواهرها بودند، تا تاجی بر سرش بگذارند، ولی با طلوع ستاره اسلام، وضع او تغییر یافت و مردم از اطرافش


[1]. بررسی زندگانی خلیفه دوم، این مطلب را به ثبوت می‌رساند که او هرگز در معرکه‌های نبرد و صحنه‌های جنگ اظهار قدرت نمی‌کرد و همواره در صفوف متقاعدان بود.
ولی هر موقع مسلمانان، دشمن را دست‌گیر می‌کردند، او نخستین شخصی بود که از پیامبر می‌خواست او را اعدام کند و گردنش را بزند. برای نمونه مواردی را تذکر می‌دهیم.
1. یکی همین مورد است که خواست عبد اللّه منافق را گردن زند.
2. در مقدمات فتح مکه که «حاطب بن ابی بلتعه» به نفع مشرکان جاسوسی کرده بود؛ از پیامبر خواست که گردن او را بزند.
3. هنگامی که ابو سفیان، وسیله عباس عموی پیامبر، به اردوگاه مسلمانان آورده شد. او از پیامبر خواست که در همان لحظه او را اعدام کند. موارد دیگری نیز هست که در فصول این کتاب از نظر شما گذشته و یا خواهد گذشت.
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 654
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست