موجود است، همه را برای خود به عنوان غنیمت بردار. [1] شاید تصور سعد معاذ این بود که من قاضی انتخابی طرفین هستم و اگر متجاوزان را با قوانین مذهبی خودشان مجازات کنم، کاری جز عدالت و انصاف انجام ندادهام. 4. ما تصور میکنیم که بزرگترین علت برای صادر کردن این رأی، این بود که سعد معاذ با چشمان خود دیده بود که رسول خدا بنا به درخواست خزرجیان، از تقصیر طایفه «بنی قینقاع» گذشت و فقط به خارج شدن آنان از محیط مدینه اکتفا کرد. این گروه هنوز خاک اسلام را درست تخلیه نکرده بودند که کعب اشرف، راه مکه را پیش گرفت و بر کشتگان «بدر» اشکهای تمساحانه ریخت و از پای ننشست تا قریش را برای جنگ مصمم ساخت. در نتیجه، جنگ احد پیش آمد و هفتاد تن از فرزندان اسلام در این راه شربت شهادت نوشیدند. همچنین پیامبر، بنی النضیر را بخشیدند، ولی آنان در برابر این عمل، با تشکیل یک اتحادیه نظامی، جنگ احزاب را به وجود آوردند که اگر کاردانی پیامبر اسلام و نقشه خندق نبود، در همان روزهای نخست تاروپود اسلام را به باد میدادند و بعدها نامی از اسلام باقی نمیماند و هزاران نفر کشته میشدند. سعد معاذ این مراتب را از نظر خود میگذراند. تجربههای گذشته، اجازه نمیداد که او تسلیم عواطف شود و مصالح هزاران تن را فدای دوستی و مصالح یک اقلیت کند، زیرا به طور مسلم، این گروه در آینده با تشکیل اتحادیه وسیعتر، نیروهای عرب را بر ضد اسلام شورانیده و با نقشههای دیگر هسته مرکزی اسلام را به خطر میافکندند. بدین دلیل، موجودیت این گروه را صد در صد به ضرر اجتماع مسلمانان تشخیص داد و یقین داشت که اگر این دسته از تیررس مسلمانان بیرون روند، لحظهای آرام نخواهند گرفت و مسلمانان را با خطرهای بزرگی روبهرو خواهند ساخت. [1]. تورات، سفر تثنیه، فصل 20.