هیچ کس، جز علی بن ابی طالب علیه السّلام آماده مبارزه نبود؛ [1] به ناچار باید این مشکل را حضرت علی علیه السّلام میگشود. پیامبر شمشیر خود را به علی داد، عمامه مخصوصی بر سر او بست و در حق او چنین دعا کرد: خداوندا علی را از هر بدی حفظ بنما، پروردگارا در روز «بدر» عبیدة بن الحارث و در جنگ احد، شیر خدا حمزه از من گرفته شد؛ پروردگارا علی را از گزند دشمن حفظ بنما. سپس این آیه را خواند: رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ [2]؛ بار الها مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثی. [3] علی برای جبران تأخیر، با سرعت هرچه زیادتر به راه افتاد. در این لحظه، پیامبر جمله تاریخی خود را چنین گفت: برز الإیمان کلّه إلی الشّرک کلّه؛ ایمان و کفر به تمامی رو به روی یک دیگر قرار گرفت. علی علیه السّلام رجزی بر وزن و قافیه رجز حریف انشاء کرد و گفت: عجله مکن! پاسخگوی نیرومندی به میدان تو آمد. [4] سراسر بدن علی علیه السّلام زیر سلاحهای آهن قرار گرفته و چشمان او از میان «مغفر» میدرخشید. عمرو خواست حریف خود را بشناسد. به علی علیه السّلام گفت: تو کیستی؟ علی علیه السّلام که به صراحت لهجه معروف بود، گفت: علی فرزند ابو طالب. عمرو گفت: من خون تو را نمیریزم، زیرا پدر تو از دوستان دیرینه من بود، من در فکر پسر عمت هستم که تو را به چه اطمینان به میدان من فرستاده، من میتوانم تو را با نوک نیزهام بردارم و میان زمین و آسمان نگاه دارم، در حالی که نه مرده باشی و نه زنده. [1]. واقدی مینویسد: هنگامی که «عمرو» مبارز میطلبید، سکوت بر همه مسلمانان حکمفرما بود و کانّ علی رءوسهم الطّیر. «المغازی، ج 2، ص 470». [2]. انبیاء (21) آیه 89. [3]. کنز الفوائد، ص 137. [4]. لا تعجلنّ فقد أتاکمجیب صوتک غیر عاجز