تعظیم جامعه عرب بود. قبله قرار دادن چنین نقطهای، موجبات رضایت عموم اعراب را فراهم میساخت و آنها را برای پذیرفتن آیین اسلام و دین توحید راغب میکرد و هیچ هدفی بالاتر از آن نبود که مشرکان سرسخت و لجوج وامانده از قافله تمدن، ایمان آورند و از طریق آنان آیین اسلام در سرتاسر نقاط جهان، منتشر گردد. ثانیا، فاصلهگیری از یهود آن روز که هیچ امیدی به ایمان آوردن آنها نبود لازم به نظر میرسید، زیرا آنان هر ساعت کارشکنی میکردند و با پیش کشیدن سؤالهای پیچیده وقت پیامبر را گرفته و به گمان خود ابراز اطلاع و دانش میکردند. تبدیل قبله یکی از مظاهر فاصله گیری و دوری از یهود بود. چنان که نسخ روزه عاشورا نیز به همین منظور بود. یهود پیش از اسلام، روز عاشورا را روزه میگرفتند. پیامبر و مسلمانان مأمور بودند که آن روز را نیز روزه بگیرند. سپس فرمان روزه عاشورا منسوخ شد و روزهگیری در ماه رمضان واجب گردید. بالأخره، اسلامی که از هر نظر برتری دارد باید به گونهای جلوه کند که نقاط تکامل و برتری آن روشن باشد. در این موقع برخی تصور کردند که نمازهای پیشین آنها باطل بوده است. وحی الهی نازل شد: هرگز خدا اعمال شما را ضایع و تباه نخواهد کرد خدا به مردم رئوف و رحیم است. [1] با در نظر گرفتن این جهات، در حالی که پیامبر دو رکعت از نماز ظهر خوانده بود، امین وحی فرود آمد و پیامبر را مأمور کرد که به سوی مسجد الحرام متوجه شود. در برخی از روایات چنین آمده است: جبرئیل دست پیامبر را گرفته متوجه مسجد الحرام کرد. زنان و مردانی که در مسجد بودند، از او پیروی کرده و از آن روز کعبه، قبله مستقل مسلمانان اعلام گردید. [1]. همان، آیه 143: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ، از مواردی که لفظ «ایمان»، در موارد عمل به کار رفته است، همین آیه میباشد.