ممکن است کسی سؤال کند که اگر پیامبر پایهگذار تاریخ هجری بود، پس تکلیف خبری که بسیاری از محدثان و مورخان نوشتهاند، چیست؟ آنان مینویسند: مردی سند طلب خود را از کسی نزد خلیفه دوم آورد که مدت آن در ماه شعبان به پایان میرسید. خلیفه گفت مقصود کدام شعبان است؟ آیا شعبان همین سال، یا شعبان سال گذشته یا سال آینده؟ از اینرو، یاران پیامبر را گرد آورد و گفت: برای مردم تاریخی معین کنید تا با آن سر رسید بدهکاریهای خود را بفهمند. برخی از یاران پیامبر نظر دادند که در تعیین مبدأ تاریخ از ایرانیان پیروی کنند. هر زمامداری از آنان میمرد، رویدادها را از زمان فرمانروایی فرد بعدی معین میکردند. برخی دیگر نظر دادند که از تاریخ رومیان پیروی شود و تاریخ اسکندر مبدأ تاریخ گردد. سومی نظر داد، تولد پیامبر سرآغاز و مبدأ تاریخ قرار گیرد. چهارمی گفت بعثت پیامبر سرآغاز تاریخ شود. هیچ یک از این نظریهها مورد پسند قرار نگرفت. در آن میان علی علیه السّلام فرمود: هجرت پیامبر مبدأ تاریخ شود، زیرا نمود پیامبر در هجرت، بیش از ولادت و بعثت وی است. خلیفه دوم این نظر را پسندید و دستور داد که هجرت پیامبر، مبدأ تاریخ قرار گیرد. [1] «یعقوبی» مینویسد: تاریخ این بخشنامه، سال شانزدهم هجرت بوده است. [2]
پاسخ
این بخش از تاریخ، در برابر نصوص پیش که پیامبر گرامی را پایهگذار تاریخ هجری معرفی میکند، نمیتواند قابل استناد باشد. گذشته از این، ممکن است تاریخ هجری که پیامبر پایهگذار آن بود، بر اثر مرور زمان و کمی نیاز به تاریخ، متروک شده و
[1]. البدایة و النهایه، ج 7، ص 73- 74؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 74. [2]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 145.