به یکی از آنها وابسته میدانستند. بتپرستی در محیط مکّه، پس از ابراهیم خلیل علیه السّلام به کوشش «عمرو بن قصی» انجام گرفت، ولی به طور مسلم در روزهای نخست به این صورت گسترده نبود، بلکه روزهای اول آنها را شفیع دانسته، آنگاه گام فراتر نهاده و کم کم صاحبان قدرت پنداشتند. بتهایی که دور کعبه چیده شده بود، مورد علاقه و احترام همه طوایف بود، اما بتهای قبیلهای تنها مورد تعظیم یک دسته خاصی بود و برای این که بت هر قبیله محفوظ بماند، برای آنها جاهایی معین میکردند و کلیدداری معابد که جایگاه بتان بود به وراثت دست به دست میگشت. بتهای خانگی، هر شب و روز میان یک خانواده پرستش میشد؛ هنگام مسافرت خود را به آنها میمالیدند و در حال مسافرت برای عبادت خود، سنگهای بیابان را میپرستیدند و در هر منزلی که فرود میآمدند، چهار سنگ انتخاب کرده و زیباتر از همه را معبود و بقیّه را پایه اجاق قرار میدادند. اهالی مکّه، علاقه مفرطی به حرم داشته و هنگام مسافرت سنگهایی از آن همراه خود برده و در هر منزلی فرود میآمدند، آنها را نصب کرده و میپرستیدند. شاید اینها همان «انصاب» باشند که به سنگهای صاف و بیشکل تفسیر شده و در برابر آن «اوثان» است که به سنگهای شکلدار و پرنقشونگار و تراشیده معنا شده است. «اصنام» بتهایی بودند که آنها از زر و سیم ریخته و یا از چوب تراشیده میشدند. خضوع اعراب در برابر بتها واقعا حیرتانگیز بود، آنان معتقد بودند که با قربانیها میتوان رضایت خاطر آنها را جلب کرد و پس از قربانی کردن خون حیوان را، به سر و صورت بت میمالیدند و در کارهای بزرگ و سنگین با آنان مشورت میکردند و مشورت آنان چوبهایی بود که در یکی مینوشتند «افعل» و در دیگری «لا تفعل» سپس دست دراز میکردند و هر کدام از آنها بیرون میآمد، بر طبق آن عمل مینمودند. خلاصه این که بتپرستی دین رایج بود و به صورتهای گوناگون در بین آنان نفوذ