قبیلهای، سران و زورمندان هر قبیله، کسانی را که از آن قبیله اسلام آورده بودند شکنجه میدادند که به نمونههایی از آنها اشاره شد. به همین دلایل، هنگامی که اصحاب آن حضرت درباره مهاجرت، کسب تکلیف کردند در پاسخ آنها چنین گفت: هرگاه به خاک حبشه سفر کنید، بسیار برای شما سودمند خواهد بود، زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمیشود و آنجا خاک درستی و پاکی است و شما میتوانید در آن خاک به سر ببرید، تا خدا فرجی برای شما پیش آورد. [1] آری محیط پاکی که امور آنجا را یک فرد شایسته و دادگر به دست بگیرد، نمونهای است از بهشت برین و یگانه آرزوی یاران آن حضرت به دست آوردن چنین سرزمینی بود که با کمال امنیت و اطمینان به وظایف شرعی خود بپردازند. کلام نافذ پیامبر اسلام، چنان مؤثر افتاد که چیزی نگذشت آنان که آمادگی داشتند، بار سفر بسته و بدون اینکه بیگانگان (مشرکان) آگاه شوند، شبانه برخی پیاده و بعضی سواره، راه جده را پیش گرفتند. مجموع آنها در این نوبت، ده [2] یا پانزده نفر بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده میشد. اکنون باید دقت کرد که چرا پیامبر نقاط دیگر را جهت مهاجرت معرفی نکرد؟ با بررسی اوضاع عربستان و سایر نقاط، نکته انتخاب حبشه روشن میشود، زیرا مهاجرت به سرزمینهای عربنشین که عموما مشرک بودند، خطرناک بود. مشرکان برای رضایت قریش، یا از روی علاقه به آیین نیاکان، از پذیرش مسلمانان سرباز میزدند. نقاط مسیحی و یهودینشین عربستان هم، هیچگونه صلاحیتی برای مهاجرت نداشت، زیرا آنان بر سر نفوذ معنوی با یکدیگر در جنگ و کشمکش بودند و زمینهای برای ورود رقیب سوم وجود نداشت. به علاوه، این دو گروه، نژاد عرب را [1]. لو خرجتم إلی أرض الحبشة، فإنّ بها ملکا لا یظلم عنده أحدّ و هی أرض صدق، حتّی یجعل اللّه لکم فرجا ممّا انتم فیه- «سیره ابن هشام، ج 1، ص 321 و تاریخ طبری، ج 2، ص 70». [2]. تاریخ طبری، ج 2، ص 70.