پیامبر گردد؛ در این صورت انجام آن مستحسن و از نظر عقل بیاشکال خواهد بود، ولی اگر درخواست کنندگان، تودههای لجوج و بازیگر باشند و مقصودشان ایجاد یک نوع تفریح و سرگرمی بسان سرگرمیهای مرتاضان و ساحران باشد؛ در این صورت ساحت مقدس پیامبر، برتر از آن است که به درخواست آنان پاسخ بگوید. همچنین از اینکه میگویند که ای پیامبر به آسمان بروید و حتی به آن اکتفا نکرده و میگویند باید از آسمان برایشان کتاب بیاوری، میتوان گفت: این درخواستها به منظور کشف حقیقت نبوده است، زیرا اگر آنان مردمی حقیقتجو بودند، چرا تنها به عروج و بالا رفتن وی اکتفا نکرده و اصرار داشتند که باید چیز دیگری (آوردن کتاب از بالا) به آن ضمیمه گردد؟ گذشته از این دو آیه، از آیات دیگر نیز استفاده میشود که آنان حتی پس از فرستادن کتاب از بالا، باز دست از لجاجت خود برنداشته و به انکار خود ادامه میدادند. چنان که این آیه به طور آشکار، این حقیقت را میرساند، آنجا که میفرماید: وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ [1]؛ هرگاه ما قرآنی در میان کاغذ برای تو نازل میکردیم و آن را با دست خود لمس میکردند. افراد کافر، بازمیگفتند که این جادویی آشکار است. هیچ بعید نیست مقصود از اینکه کتابی در میان کاغذ فرود آید، اشاره به همین درخواست مشرکان باشد که در ضمن این آیات در سوره اسراء وارد شده است، یعنی «پیامبر به آسمان صعود کند و برای آنها کتابی بیاورد.» خداوند در این آیه میفرماید: اگر چنین کاری نیز انجام گیرد، باز ایمان نخواهند آورد. رابعا، معجزه خواهی برای آن است که در پرتو آن، ایمان آورند و در ردیف گروندگان به رسالت پیامبر قرار گیرند؛ هرگاه نتیجه اعجاز، نابودی درخواست کنندگان باشد، در انجام آن نقض غرض خواهد بود. هرگاه مقصود آنان از اینکه [1]. انعام (6) آیه 7.