ریگزار راه بیفتد. 2. باید باغی در اختیار داشته باشی که از میوههای آن بهرهمند شویم و در میان آن آب جاری گردد. 3. آسمان را قطعهقطعه بر سر ما فروریزی. 4. خدا و فرشتگان را حاضر کنی. 5. کاخی از طلا داشته باشی. 6. به سوی آسمان بروی و هرگز ایمان نخواهیم آورد، مگر اینکه نامهای از آسمان بیاوری که نبوت تو را تصدیق کرده باشد. از آنجا که مضمون این آیات و عدم اجابت پیامبر به درخواست قریش، دستآویزی برای مستشرقان مسیحی شده است؛ در اینجا به توضیح مفادّ این آیات پرداخته و علل منطقی عدم اجابت را روشن میسازیم. پاسخ: پیامبران در هر زمینه و شرایطی دست به اعجاز نمیزنند، بلکه برای اعجاز شرایطی لازم است که در این درخواستها وجود ندارد: اولا، امور محال که امکان تحقق ندارد، از قلمرو قدرت بیرون است و هرگز مورد مشیت الهی و خواست هر صاحب ارادهای قرار نمیگیرد. بنابراین، هرگز مردم از پیامبران انجام امر محال را بخواهند، سپس با بیاعتنایی پیامبر روبهرو شوند، هرگز گواه بر انکار صدور معجزه از پیامبران نخواهد بود. در صورتی که این شرط در برخی از درخواستهای آنان (درخواست چهارم) وجود دارد، زیرا آنان از پیامبر میخواستند که آنها را با خدا روبهرو سازد و او را از نزدیک ببینند؛ حال آنکه رؤیت خدا از محالات است، زیرا لازمه آن این است که او محدود به زمان و مکانی و دارای رنگی و شکلی باشد و ساحت اقدس خداوند از مادّه و لوازم مادّه منزه است. حتی اگر مقصود آنان از پیشنهاد سوم این باشد که آسمانها را بر سرشان فرو ریزد، (نه اینکه قطعه سنگی از آسمان فرود آید و آنها را بکشد)، نیز یک تقاضای محال بوده است، زیرا مشیّت الهی ایجاب کرده که خدا این کار را در پایان جهان انجام دهد و