نوشته و يا هر كار ديگرى كه بر
انشاى وصيّت دلالت كند، كفايت مىكند.
(مسأله
1509) اگر در وصيّت عهدى چيزى را به ديگرى محول كند، انجام دادن آن بر او
واجب نمىشود، چه اين وصيّت به سود او باشد، يا به ضرر او پس اگر وصيّت كند
خانهاش را به كسى بدهند، واجب نيست كه او بپذيرد، يا وصيّت كندكه از طرف او حج يا
عمرهاى را به جا آورد، بر او واجب نمىشود.
(مسأله
1510) اگر چيزى از واجبات تجهيز جنازهاش را بر كسى وصيّت كند، مثلًا
وصيّت كند فلانى بر جنازهاش نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه با اذن ولى آن را
انجام دهد، مگر اينكه بر او مشقّت داشته باشد.
(مسأله
1511) اگر انسان به كسى بگويد كه: به من وصيّت نكن، يا بگويد: اگر به من
وصيّت كنى من نمىپذيرم، ولى او اعتنا نكند و او را وصى خود قرار دهد، او مجبور
نيست كه آن را بپذيرد و مكلّف نيست كه يك بار ديگر به او اطّلاع دهد كهبر مقتضاى
وصايت عمل نخواهد كرد.
(مسأله
1512) اگر پدرى از فرزندش بخواهد كه وصايت او را بپذيرد، فرزند حق ندارد
كه از آن سر باز زند، ولى اگر پدرى بر فرزند خود وصيّت كند، ولى از او نخواهد كه
آن را رد نكند، او نيز همانند ديگران حق دارد از پذيرش آن امتناع كند.
احكام
وصيّت كننده و وصيّت شونده
(مسأله
1513) در وصيّت كننده شرايطى لازم است كه از آن جمله:
1)
بلوغ، كه وصيّت كودك خردسال نافذ نيست، ولى بچهاى كه به ده سالگى رسيده، اگر عاقل
باشد و وصيّتش در راه امور خيريّه باشد، نافذ مىباشد.
2)
عقل، پس وصيّت ديوانه و مست و امثال آنها در حالى كه عقل خود را از دست دادهاند،
نافذ نيست.
3)
اختيار، و وصيّت كسى كه او را مجبور كرده باشند، نافذ نيست.