(مسأله 1440) بقعههايى كه در اطراف قبور مؤمنين ساخته شده و اينك توسط اهل بدعت
و ضلالت تصرّف شده، ضررى به وقف بودن آنها نمىرسد، فقط تصرّف اهل باطل در آنجا
نامشروع مىباشد.
قسم
دوّم: وقف خاص
(مسأله
1441) بنيادهايى كه براى طبقه مشخّصى وقف شده، تا آنها از منافع و يا
عايدات آنها استفاده كنند، وقف خاص ناميده مىشود و براى آن سه صورت هست:
1)
وقف آنها بر اين اساس باشد كه آن طبقهاى كه اين بنياد بر آنها وقف شده شخصا از
منافع و ثمرات آنها استفاده كنند، بدون اينكه مالك بشوند، مانند: مدارس دينى كه بر
طلاب وقف مىشود، سراهايى كه براى زائران و مسافران وقفمىشود، يا منازلى كه بر
اولاد وقف مىشود.
(مسأله
1442) در مثالهاى ياد شده طبقه مورد نظر مىتوانند بر اساس ضوابط تعيين
شده در آن اماكن اقامت كنند، ولى نمىتوانند تملّك نمايند و يا به اجاره دهند. و
اگر كسى آنجا را غصب كند، گناه كرده ولى ضامن نمىشود.
2)
وقف بر اساس مالكيّت طبقه مورد نظر باشد، به اين معنى كه آن طبقهاى كه بنياد بر
آنها وقف شده مالكِ منافع و عايدات آن بشوند. مثل اينكه خانه و يا باغى را براى
اولادش وقف كند و تصريح كند كه مال آنها بشود.
(مسأله
1443) در فرض بالا افراد آن طبقه مالكِ منافع آن خانه يا باغ مىشوند،
مىتوانند آن را اجاره دهند و آثار مالكيّت بر آنها بار مىشود.
3)
وقف بر اساس تمليك متولّى باشد، به اين صورت كه متولّى منافع آن را در ميان طبقه
موقوفٌ عليهم تقسيم كند، و در اين صورت پيش از اقدام متولّى بر تقسيم آن بر افراد
طبقه مورد نظر، كسى مالك منافع و عايدات آن بنياد نمىشود. وليبعد از تقسيم او بر
اساس ضوابط تعيين شده از طرف واقف افراد مالك منفعت