(مسأله
806) كسى كه روزه نذر، عهد و قسم بر گردنش هست و وقت آن تنگ است، اگر آن
را باطل كند، كفّاره بر او واجب مىشود، اگر چه به وسيله اخلال در نيّت آن را باطل
كرده باشد. (يعنى بايد يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را سير كند ويا آنان را
بپوشاند و اگر اينها را نتواند سه روز پى در پى روزه بگيرد).
(مسأله
807) كفّاره در صورتى واجب مىشود كه انسان علم به حرمت افطار داشته باشد
و يا بدون دليل ترديد در آن داشته باشد، اما كسى كه به هر دليل معتقد بوده كه
افطار كردن براى او جايز است، بعدا معلوم شد كه جايز نبوده، كفّارهبراى او واجب
نمىشود.
(مسأله
808) كسى كه در ماه رمضان روزهاش را باطل كرده، بايد بقيه روز را از
مبطلات روزه امساك نمايد و اگر امساك نكند مرتكب گناه شده است، اما كفّارهاش
تكرار نمىشود، مگر در مورد جماع، كه بنابر احتياط واجب با تعدد جماع، كفارهنيز
متعدد مى شود.
(مسأله
809) كسى كه به وسيله اخلال به نيّت روزهاش را فاسد كرده، نبايد روزهاش
را بخورد و اگر بخورد كفّاره نيز بر او واجب مىشود.
(مسأله
810) زن روزهدار، اگر شوهرش از او طلب نزديكى كند، بايد خوددارى كند، پس
اگر شوهرش او را مجبور سازد، بر زن كفّاره واجب نمىشود بلكه كفاره بر عهده شوهرش
مىباشد.
(مسأله
811) اگر انسان مىداند كه روزهاش را خورده، ولى تعداد قضا و كفّارهاى
را كه بر عهدهاش هست نمىداند، به حدّاقل اكتفا مىكند.
(مسأله
812) كسى كه مىداند روزهاش را خورده، ولى نمىداند كه آيا كفّاره نيز
بر گردنش آمده يا نه، به قضا اكتفا مىكند.