responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 3  صفحه : 93

اشكال چهارم فخر رازى‌

ايراد چهارم فخر اين است كه چرا جايز نباشد نفوس قديماً به ابدان متعلق باشند، سپس به سلسله ديگر ابدان متعلق شوند و هكذا لا الى نهايه. و الحاصل نفوس در مرتبه اول متكثر باشند و نحوه تكثرشان به جهت تكثر ابدان باشد البته به طور تناسخ در سلسله‌اى از ابدان و سپس در سلسله ديگر باشند؟ و اما آنان كه تناسخ را باطل دانستند آن را مبتنى بر حدوث نفوس دانسته و گفته‌اند: وجه بطلان تناسخ اين است كه اگر نفوس، حادث به حدوث ابدان باشند، لازم مى‌آيد در موقع حدوث بدن، نفسى حادث شود و اگر نفوس ديگرى كه مستنسخه هستند وارد بدن شوند، لازم مى‌آيد يك بدن دو نفس داشته باشد و اين محال است. پس بطلان تناسخ را مبتنى بر حدوث نفس قرار داده‌اند و اگر حدوث نفس، متوقف بر ابطال تناسخ باشد، دور است. [1] چنانكه ابو البركات اين دور را از كلام جماعت فهميده و تعجب كرده است. [2]

آخوند گويا اين وجه را قبول داشته و در جواب مى‌گويد: ما بطلان تناسخ را از راه ديگرى اثبات مى‌كنيم. [3]

حال آنكه حق جواب اين است كه بطلان تناسخ و مسأله حدوث نفس، داراى يك ماده برهان هستند كه با آن ماده برهان، هم تناسخ را ابطال مى‌كنيم و هم حدوث نفوس را اثبات مى‌نماييم. و آن ماده برهان در هر دو مقام اين است كه واجب الوجود بالذات، بايد واجب الوجود من جميع الجهات باشد، پس واجب الوجود، بايد واجب الفاعليه باشد و نقصان در فاعليت، مساوق با نقصان واجب الوجود است و نقصان ذاتى در واجب الوجود، مساوق با بطلان آن است و اين محال است.

در نتيجه بعد از آنكه بدن مستعد شد، فيض بر او واجب است و بايد نفس بر او


[1] مباحث مشرقيه، ج 2، ص 401.

[2] معتبر، ج 2، ص 376.

[3] اسفار، ج 8، ص 339.

نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 3  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست