responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 3  صفحه : 152

حكم با هم سازش ندارند؛ چون اگر بگويند كه بدن، حامل امكان و قوه وجود نفس بود و لذا موجود شد، پس چرا نگويند كه همان بدن، حامل قوه و امكان عدم نفس است؟

و اگر بگويند: نفس مجرد و بدن مادى است، خواهيم گفت: چگونه بين مادى و مجرد، الفت برقرار شد و چگونه مادى كه منافى مجرد است مقتضى مجرد باشد با اينكه با همديگر منافات دارند؟

و اگر بگويند: چون نفس، صورت بدن و متصرف در آن است و مبدأ صورت جوهريه در بدن است، لذا آن را مى‌خواهد و مقتضى وجودش مى‌باشد، چرا نگويند كه به همين ملاك، عدمش را هم عند عدم البدن مقتضى باشد؟ و در حقيقت دو ايراد است، گرچه به صورت سه ايراد آمده است ولى برگشت يكى به ديگرى است.

جواب از اشكال بنا بر مبناى قوم‌

مرحوم آخوند از اين سؤال خواجه رحمه الله دو جواب فرموده است: يك جواب از قوم است با تنقيحى كه به وسيله آخوند در آن به عمل آمده است و آن عبارت است از اينكه: بعد از آنكه ماده تصفيه شد و لطيف گرديد، و سير كمالى خود را به آن اندازه‌اى كه لازم بود نمود تا به مقامى رسيد كه لايق شد براى آنكه يك متصرفى باشد كه در آن تصرف نموده و انتظامات آن را حفظ نمايد، با زبان استعداد خود، اين چنين متصرفى را كه فقط جهت تصرفى داشته باشد از مبدأ جواد مى‌خواهد و آن واهب العطايا هم با علم ازلى خود اين تقاضا را مى‌داند و همچنين مى‌داند كه اين چنين متصرفى كه انتظامات ماده سائله را حفظ مى‌كند، لازم است كه جهت روحانيت هم داشته باشد و تصرف، موقوف بر اين تجرد عقلانى است؛ لذا يك موجودى كه ذاتاً مجرد و فعلًا مادى باشد خلق فرمود تا در اين ماده تصرف داشته باشد.

آخوند مى‌گويد: من اين جواب را در گذشته تبعاً للقوم دادم كه آنها هم به اين نحو جواب داده‌اند، و ليكن از من تنقيحى به عمل آمده است، ولى فعلًا مى‌بينم كه بر اساس‌

نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 3  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست