نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 258
خون مزاج بين حدودى از حرارت محدود است، اگر مراتبى را كه بين اين دو حد است سير كرد، مزاج باقى و سالم است، و اگر به طور على الاطلاق سير نكرد، بلكه از نقطه حد اول يا حد آخر بيرون شد، مزاج مختل شده و فاسد مىگردد.
تتميم بحث اينكه: هر وجودى كه در عالم طبيعت از مرتبه اول تا منتهى إليه عالم طبيعت را سير مىكند از اولين روز وجود به عوارضى از كيفيات و كمّيات مكتنف است، از اينجاست كه دو بحث توليد مىشود:
بحث اول اينكه: آيا با اين مكتنفات، تشخصات و وجودات حاصل مىگردد، يا اينكه اين مكتنفات محقق تشخص نبوده، بلكه امارات و علامات تشخصات مىباشند؟
البته مخفى نماند كه تشخص و وجود دو مفهوم متغاير در ذهن بوده، و لكن در خارج عين يكديگرند. و شىء تشخص پيدا نمىكند مگر اينكه لباس وجود بپوشد و هر گز مكتنف به كيفيات و كمّيات، محقق و سبب تشخص نيستند، بلكه كيفيت و كمّيت و ساير اعراض حتى جوهر، كلى بوده و ضم كلى به كلى موجب تشخص نبوده و بعد از انضمام باز هم كليت باقى است. الّا اينكه چون ضم كلى به كلى دايره كليت را تضييق مىكند و لو كلى را از كليت خارج نمىكند، و لكن ممكن است از غايت تضيق، كلى يك فرد بيشتر نداشته باشد، اين است كه آن فرد تعيين مىشود. زيرا فكر انسان بعد از اين انضمامات از غبراء خاك تا اوج سماء گردش نموده و بيش از يك فرد كه اين كلى قابل انطباق بر آن باشد، نمىيابد. مثلًا مىبينى براى انسان متكيّف به كيف كذا، متكمّم به كمّ كذا، و ابن عمرو قمى، در فلان زمان، جز يك نفر يافت نمىشود.
پس اين كليات منضمه، حد وجودى را بيان كردند در صورتى كه آن وجود بسيط است و هيچ يك از اينها در ذات او داخل نيست؛ چون وجود جوهر عبارت از كمّ، كيف، اضافه، وضع و جده نيست. الّا اينكه اين كليات و مفاهيم حدى را شرح نمودهاند كه بر حد يك تكه وجود، منطبق گرديده است و اماره بر وجود خاصه بسيطه و موجب تعيين آن شده است، به طورى كه اگر بالفرض آن تكه وجود نبود، اين
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 258