نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 224
درخت و سيبى! و حور العين است، اما نه مثل اين زنهاى دنيا كه مختصرى چاقتر و سفيدتر و جوانتر از آنها باشد.
و همچنين اگر در مقابل كسى كه چشم حق بين ندارد از حرارت روز قيامت سخن بگويند، مىگويد: از هواى تابستان اينجا قدرى گرمتر است. و اگر از مار و عقرب سخن به ميان آورند، قد آنها را قدرى زيادتر از قد مار و عقرب دنيا تصور مىنمايد.
از اينجاست كه چون كوريم، معرف چارهاى نداشته بايد آن وجود كامل را با شتر معرفى كند: «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ»[1] يا اينكه بگويد: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»[2] پيامبر در مقام تعريف خداوند با جماعتى كه جز ابل نديده و جز با آن افت و خيز نداشتهاند چه كند؟ البته بايد خدا را براى آنها به اين نحو معرفى نمايد.
و اين چقدر تفاوت دارد با آن تعريفى كه فرمود: «أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ»[3] يا در آيات اول سوره حديد و آخر سوره حشر مىفرمايد: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»[4] «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ^ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ^ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى».[5]
تتميم: حقيقت شىء به صورت اخيره آن است
مفاهيمى كه از خارج انتزاع مىشود داراى اقسامى است:
گاهى يك مفهوم از افراد متعدد انتزاع مىشود، مانند مفهوم انسان كه قابل انتزاع از