نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 215
تدريجى است- زيرا در حركت طفره [1] جايز نيست- لذا ماده هر گز دو فعليت در عرض هم پيدا نمىكند، بلكه فعليت نازله، ماده را براى فعليت لاحقه مستعد مىنمايد.
و الحاصل: هيولاى اولى كه قوه محض است اول بايد صورت جوهريه به خود گرفته و بعد صورت جسميه و بعد صورت عنصريه و بعد صورت معدنيه و بعد صورت ناميه و بعد صورت حيوانيه و بعد صورت انسانيه، به خود بگيرد. و هر مرتبه نسبت به مرتبه قبل، كمالِ بعد از كمال است. و چون جنس و فصل ذاتى شىء بوده و شىء متقوم به مأخذ آنها، يعنى ماده و صورت است، اگر يك شىء در يك مرتبه داراى دو جنس و دو فصل باشد و اين دو جنس و دو فصل در عرض هم قرار داشته باشند، دو تالى فاسد لازم مىآيد: يكى استغناء الشىء عن ذاتياته و ديگرى كون الواحد اثنين.
زيرا جنس و فصل مقوم شىء است و اگر يك شىء داراى دو جنس و دو فصل در عرض هم باشد، مىتواند متقوم به يك جنس و يك فصل بوده و از آن جنس و فصل ديگر مستغنى گردد، با اينكه جنس و فصل ذاتى شىء است، پس لازم مىآيد شىء از ذاتى خود بىنياز باشد در صورتى كه معناى ذاتى شىء اين است كه قوام شىء به اوست و اگر شيئى متقوم به يك جنس و يك فصل گرديد، مىتواند متقوم به جنس و فصل ديگر هم باشد، پس شىء ديگر مىشود و در نتيجه يك شىء دو شىء مىشود.
بلى گاهى مىشود كه فصل حقيقى معلوم نيست؛ لذا بايد اقرب لوازم آن را به جنس ضميمه نمود، و چون اقرب لوازم مشتبه مىشود، دو لازم فصل حقيقى كه اقربيت هر كدام نسبت به فصل مشتبه است، با هم ذكر مىشوند مانند حساس و متحرك بالاراده در حيوان، در صورتى كه اينها عرض بوده و داراى ملزوم و معروضى كه حقيقت فصل است، مىباشند.
مطلب ديگر اينكه: در علم ميزان از معقولات ثانيه و از مفاهيم و كليات گفتگو
[1] طفره اصطلاحاً انتقال جسم از نقطهاى به نقطه ديگر بدون طى مسافت است كه بديهى البطلان مىباشد. رجوع كنيد به: كشف المراد، ص 148؛ شرح مقاصد، ج 3، ص 36؛ اسفار، ج 5، ص 52.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 215