نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 196
نماند كه در لا بشرط قسمى لا بشرطيت در معتبَر است نه در اعتبار و اعتبار مغفول عنه است. ماهيت با لا بشرطيت به طورى كه لا بشرطيت قيد مراد و مقصود باشد، معتبر مىشود. از اينجاست كه توهم شده: لا بشرط قسمى نداريم؛ چون لا بشرط به اين معنى عين بشرط شىء است.
ولى اين توهم مندفع است؛ زيرا براى ماهيت دو اعتبار است يكى اعتبار بشرط شىء كه همان اعتبار وجود ماهيت است و اما لا بشرط قسمى اعتبار قابليت ماهيت براى وجود و عدم است، وقتى دو اعتبار مغاير شد لا بشرط قسمى و بشرط شىء غير هم خواهند بود؛ چون اصل مغايرت در اعتبار است.
از اين بيانات ما معلوم گشت كه اين سه اعتبارى كه براى ماهيت مىشود اعتبارات عقليه بوده و اعتبارات عقليه محال است در خارج موجود شود؛ چون موجود عالم عقل نمىتواند در عالم طبيعت قدم گذارد. پس هيچ يك از آنها موجود نبوده و آنچه در صفحه طبيعت موجود است همان ماهيت لا بشرط مقسمى است. و بالجمله:
لا بشرط مقسمى و لا بشرط قسمى و بشرط لا و بشرط شىء، انحاء ماهيت است.
و هو بكلّي طبيعي وُصف
و كونه من كون قسميه كُشف
چنانكه بشرط لا دو قسم بود لا بشرط هم دو قسم شده است: لا بشرط مقسمى، مانند مطلق الوجود است كه به وجود مطلق منبسط و وجود سعى، و وجود مقيد و محدود منقسم مىشود.
و ثانى، يعنى لا بشرط مقسمى به كلى طبيعى موصوف و موسوم است. بنا بر اين كلام در كلى طبيعى واقع مىشود كه آيا موجود است يا موجود نيست؟ سپس سخن در نحوه وجود و كيفيت موجوديت آن واقع مىشود.
استدلال بر وجود كلى طبيعى
بر وجود كلى طبيعى چنين استدلال شده كه مىبينيم فرد موجود است و فرد عبارت از دو جزء است: تشخصات فرديه و آنچه كه او را از فرد ديگر تمييز داده
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 196