نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 184
تضييق مىگردد؛ چون اعتبار قيد است و شأن قيود تضييق مطلق است، اعتبار بشرط شىء دايره را اضيق مىكند؛ زيرا ماهيت را در حصار وجود محصور مىنمايد، همچنين قيد بشرط لا كه با حصار عدم دور ماهيت خط مىكشد. [1]
مخفى نماند كه مرحوم كمپانى در غرض از ماهيت لا بشرط دچار اشتباه شده است؛ زيرا مقصود اين نيست كه ماهيتى باشد و اين قيد بر روى آن آمده باشد بلكه آن، مقام رهايى از غير و عارى بودن از پايبندى به غير است، اگر بخواهند آن مقام شامخ را تحويل جماعت داده و مرتبه ذات ماهيت را ساده و بىآلايش به طورى كه غير جنس و فصل چيز ديگرى نيست بيان كنند، از آن به لا بشرط تعبير مىنمايند.
و بالجمله: الحق كلّ الحق آن بود كه ما گفتيم؛ اين تعبيرات براى نشان دادن كيفياتى است كه ماهيت در مرتبه غير ذات داراست.
ماهيت بشرط لا و دو اعتبار آن
بدان كه براى بشرط لا دو معنى است: يك معناى اعتبارى در مقام اعتبارات ماهيت است، و ديگرى اعتبارى در مقام فصل و جنس و صورت و ماده است.
اما آن اعتبارى كه در مقام اول است عبارت است از اينكه ماهيت را مجردةً عن كافة الوجودات- وجود ذهنى و وجود خارجى- اعتبار نمايند به طورى كه ماهيت در هيچ صفحه از وجودات نمايان نشده و به هيچ نحوى با وجود مخلوط نباشد. و خلاصه مجرد و معرّى از جميع ما عداى خود حتى وجود ذهنى، اعتبار شود و اين معناى بشرطلايى است كه در مقابل ماهيت مطلقه و مخلوطه گفته مىشود. و چون اعتبار تجرد آن شده و بشرط لا قرار داده شده، پس در ذهن وجودى براى آن نيست، چه رسد به اينكه در خارج براى آن وجود باشد.
اگر كسى بگويد: اين اعتبارى كه در ذهن مىشود از اعتبارات ذهنيه است و اينكه شما مىگوييد: آن را از كافة الوجودات تجريد مىنماييم، بايد اين اعتبار تجريد در