نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 17
بشرط الوجود غير متناهى است و محال است غير متناهى در تصور بگنجد، لذا اين كثرت را با جهت وحدتى ديده و حكم مىكند كه «الانسان ضاحكٌ» يعنى من بر طبيعت حكم مىكنم، منتها اين طبيعت و مفهوم، لباس وجود كه پوشيد حكم بر او بار مىشود. انسانهاى متعدد را از قبيل زيد و عمرو و بكر با يك جهت وحدت ديده و به روى جهت وحدت حكم مىنمايد و چون كثرت را به طور تفصيل نمىتوان ديد، جهتى كه مرآت آنهاست و اجمالًا آنها را مىرساند ملاحظه كرده و به طفيل آنها موضوع حكم قرار داده است. و اين كلى و مفهوم بجامعيته در خارج نيست، مانند اين فرش كه هر كسى حصّهاى از آن را به آغوش بكشد. چنانكه رجل همدانى [1] گفته است كه طبيعت بحت، در خارج موجود و هر فردى حاشيهنشين آن مىباشد. [2] اين مقاله غلط است و شيخ الرئيس رسالهاى بر رد آن نگاشته است. [3]
سوم: آنكه در قضيه، افراد خارجى موجود بالفعل ملاحظه شده و بر روى خود اين موضوع موجود عينى و خارجى حكم آورده شود، مانند: «هلكت مواشى البلد و انهزم عساكر السلطان» كه حكم بر روى خود افرادى كه بالفعل موجودند
[1] رجل همدانى، همان طور كه از اسم وى برمىآيد شخصى غير معروف و ناشناس است كه تنها در رسالهاى كه به شيخ الرئيس بو على سينا منسوب است و در حقيقت نامهاى به علماى بغداد مىباشد، از وى ياد شده است.
در اين نامه چنين آمده: «در شهر همدان با مردى كه در ظاهر استادى بزرگ، خوشسيما، ماهر در علوم عقلى و نقلى بود، مصادف شدم و با او انس گرفته و همجوارى وى را غنيمت شمردم. تا آنكه بعد از مجالست با او معلوم شد كه در علوم مختلف نظريات غريبى كه با آراء علما و دانشمندان، در منطق و طبيعيات و الهيات، مخالف است عرضه كرده و تمام آنها را مورد اجماع و اتفاق و منكر آنها را منكر بداهت مىداند.» شيخ الرئيس در اين رساله نظريات وى را، كه به گفته او از علماى بغداد فرا گرفته، نقل و نقد كرده است.
رجوع كنيد به: رسالة بعض الافاضل الى علماء مدينة السلام، در مجموعه رسائل ابن سينا، ص 463.
[2] رجوع كنيد به: اسفار، ج 1، ص 273؛ شرح منظومه، بخش حكمت، ص 99.
[3] رساله شيخ الرئيس در رد رجل همدانى به نام رسالة بعض الافاضل الى علماء مدينة السلام كه در ضمن كتاب الرسائل آمده است.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 17