تفصيل آن اين است كه: چنانكه در علم حساب قديم مىگفتند: «العدد نصف حاشيتيه» فلهذا خود واحد عدد حساب نمىشود. و حال آنكه مقوم تمام اعداد همين واحد است، براى اينكه اعداد اجتماعات واحد و واحدهاست كه يك را پهلوى يك گذاشته، دو مىشود. پس به اين لحاظ كه اجزاء ناقصه وجود اثنين، يك و يك است، و به اين لحاظ كه واحد خودش عدد نيست با اينكه قوام تمام اعداد به اوست بنا بر اين
«لك يا الهى وحدانية العدد»
يعنى تو واحدى هستى كه از اين اعداد نبوده و اينها اظلّه است. تو نورى خارج از اينها هستى با اينكه قوام اين اظلّه به توست. و معناى
«سبحانك الواحد لا بالوحدانية العددية»
اين است كه تو جزء اين مركبات نيستى چنانكه جزء تركيبى اثنين واحد است. اين است كه گفتهاند: «من قال اللّه ثالث ثلاثة فقد كفر، و شرك مع اللّه غيره».
[1] صحيفه سجاديه، ص 152، دعاؤه متفزّعاً الى اللّه عزّ و جلّ.
[2] اين عبارت را به اين صورت نيافتيم رجوع كنيد به: نهج البلاغه، ص 212، خطبه 152 و ص 269، خطبه 185.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 141