نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 131
حق نيست؛ چنانكه بعض از متكلمين درس نخوانده وقتى در جايى به عبارات حكما كه گفتهاند: خدا فاعل موجِب- به كسر جيم- است و معلول با او در لم يزل بوده است برخورد كرده، دچار اشتباه شده و كلمه را تحريف نموده و موجَب- به فتح جيم- خوانده و گفته است: حكما قائلند كه خدا فاعل موجَب- به فتح جيم- است. [1]
چون اين معنى، يعنى عدم انفكاك معلول از حق، سنگ توهم بر دل ضعفا مىكوبد؛ لذا مىگوييم: مگر غير از علم و اراده و قدرت چيز ديگرى در مختار بودن فاعل لازم است؟ خير، بلكه اگر فعل از روى قدرت و علم و اراده سر بزند، اين فعل اختيارى بوده و صاحب آن فاعل مختار است.
و نيز مىگوييم: اگر موجودى باشد كه ازلًا و ابداً بوده و هست و موجود ديگرى باشد كه فقط چند سال بوده است، آيا موجود بر آنكه ازلًا بوده و ابداً خواهد بود صدق نمىكند ولى بر ديگرى كه تنها چند سال بوده صادق است؟
و اگر كسى باشد كه لا يُعلَّم و لا يُدرَّس و پيش استاد درس نخوانده ولى اسرار كائنات ازلًا پيش او منكشف است و در مقابل او كسى باشد كه ده سال درس خوانده و بعد از آنكه جاهل بوده عالم شده است، آيا عالم بر آنكه اول جاهل بوده صدق كرده و بر آنكه از اول عالم بوده صدق نمىكند؟ حاشا و كلّا، بلكه قِدَم علم او، عالميت او را تأكيد مىنمايد.
و هكذا قدرت، كه اگر وجود و ترك شىء به يدِ انسان باشد انسان بر آن شىء قادر است و اما اگر كسى ازلًا قادر بود و لم يزل بازوى قوى قدرت او مستحكم بود و هيچ عجزى در او راه نيافت، قادر بر او صدق نمىكند؟ حاشا و كلّا، بلكه قِدَم قدرت، قادريت او را تأكيد مىكند و همچنين اراده قديم مريديت صاحب اراده را تأكيد مىنمايد. پس اراده قديم و قدرت قديم و علم قديم است.
[1] رجوع كنيد به: نقد المحصل، ص 124- 125؛ شرح مواقف، ج 3، ص 179؛ شرح مقاصد، ج 2، ص 10- 11.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 131