مسأله 2 گندم و جو در باب ربا جنس واحد محسوب مىشوند، بنا بر اين فروختن يك من گندم به يك من و نيم جو ربا است اگر چه در باب زكات دو جنس محسوبند و نصاب گندم به جو تكميل نمىشود.
مسأله 3 هر فرعى با اصل خود در حكم يك جنس است؛ اگر چه اسم آنها مختلف باشد، مثل كنجد و روغن آن، و شير با پنير و كشك و دوغ و ماست، و خرما و انگور با سركه و شيره آنها، و هم چنين است دو فرع با يك اصل مثل كشك و كره و انگور با سركه آن.
مسأله 4 معاوضه گوشت گوسفند به گوشت گاو با زيادى اشكال ندارد، و هم چنين است شير و روغن آنها، لكن گوشت گوسفند به روغن گوسفند در حكم ربا است.
مسأله 5 اگر از براى يك شىء دو حالت باشد؛ ترى و خشكى، مثل انگور و كشمش و رطب و خرما و خمير و نان، بلكه گوشت نپخته و كباب شده، فروختن خشك به خشك آن و فروختن تر به تر آن بدون زيادى جايز است و با زيادى جايز نيست، و امّا فروختن خشك بهتر، مثل انگور به مويز و كشمش و خرما به رطب مشكل، بلكه احوط عدم جواز است با زيادى و بدون آن.
مسأله 6 تفاوت يك جنس به خوبى و پستى كه منشأ تفاوت قيمت است موجب نمىشود جائز بودن معامله را با زيادت، پس فروختن يك مثقال طلاى اعلا مثلًا به دو مثقال طلاى پست حرام است، اگر چه در قيمت سوقيه مساوى باشند.
مسأله 7 از رباى محرم به چند راه مىتوان تخلص پيدا نمود، از جمله ضمّ غير جنس است در طرفين، مثل آن كه بفروشد يك من گندم به انضمام يك درهم به دو من گندم.
مسأله 8 اگر چيزى را در شهرى به مشاهده و عدد معامله مىكنند و در شهر ديگر به وزن و كيل، ميزان در تحقق ربا و عدم آن، شهرى است كه معامله در آن واقع مىشود.