نام کتاب : مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 0 صفحه : 17
«در عين ظهور گشت مخفى
در عين خفا نمود اظهار»
از حقيقت مطلقه «اراده» تعبير نمودهاند به «حبّ به ذات» يا «سريان اراده در كسوت اسماء و صفات».
در روايات موجود در «اصول» كافى و توحيد صدوق، و به عبارت واضحتر در مأثورات عترت و اهل بيت، عليهم السلام- كه حق را به جميع اسماء و صفات در عين ثابت كلى خود، كه سمت سيادت بر اعيان جميع اشيا دارد، مىخوانند- منشأ ظهور ذات به «فيض اقدس»، كه همان ظهور علمى در هياكل ممكنه نيز مىباشد، و نيز منشأ تعين و ظهور حقيقت وجود در تعين ثانى و مرتبه «واحديت»، صريحا «مشيّت» ناميده شده است.
[گفتار در اراده و مشيّت]
حضرت امام هشتم، هشتمين قطب عالم از اقطاب كليه و وارثان مقام ولايت مطلقه محمديه، عليه و عليهم السلام، از «اراده» تعبير به «العزيمة على ما يشاء» نمودهاند. در روايت است كه امام هشتم به يونس فرمودند:
أتعلم ما المشيئة؟ قال: لا. قال عليه السلام: المشيئة هي الذّكر الأوّل. قال عليه السلام: أتعلم ما الإرادة؟ قال: لا. قال عليه السلام: هي العزيمة على ما يشاء. [6]
[6] كافى، «كتاب التوحيد»، «باب الجبر و القدر و الأمر بين الأمرين»، الحديث الرابع. يونس بن عبد الرحمن نقل كرده است كه ابو الحسن، على بن موسى، عليهما السلام، به من گفت: يا يونس، لا تقل بقول القدريّة، فإنّ القدريّة لم يقولوا بقول أهل الجنّة و لا بقول أهل النار و لا بقول إبليس. (چه آن كه «قدريه»، كه همان فرقه معتزلهاند، به استقلال تام خلق در افاعيل خود قايلاند، و مشيّت و اراده حق را نافذ در اشيا نمىدانند؛ و درك نكردهاند كه استقلال در فعل با استقلال در ذات ملازم است؛ و نيز غفلت دارند از اصل مهم غير قابل انكار كه ممكن در وجود متقوم به واجب الوجود است؛ و معيّت قيوميه حق با هر پديدهاى و احاطه قيوميه حق با هر موجود امكانى مسلّم، و انكار آن كفر صريح مىباشد.) يونس به آن حضرت عرض كرد: و اللّه، ما أقول بقولهم و لكني أقول: لا يكون إلّا بما شاء اللّه و أراد و قضى و قدر. امام، عليه السلام، فرمود: ليس هكذا. لا يكون إلّا ما شاء اللّه و أراد و قدر و قضى. بعضى فرموده امام را همچنان كه يونس خبر داده نقل كردهاند كه أراد و قدر و قضى. در حالى كه در برخى از نسخ- از جمله نسخه چاپى «دفتر نشر فرهنگ اهل بيت» و بعضى از نسخ ديگر- در كلام امام، عليه السلام، و كلام منقول از يونس قدّر و قضى مذكور شده است. و مترجمان يا شارحان در آن حيران شدهاند، و به رواياتي كه در چند صفحه قبل از آن ذكر شده است مراجعه نكردهاند. در كافى، باب «في أنه لا يكون شيء في السماء و الأرض إلّا بسبعة»، در حديث اوّل اين باب مذكور افتاده است: عدّة من أصحابنا ... عن أبى عبد اللّه، عليه السلام، أنّه قال: لا يكون شيء في الأرض و لا في السّماء إلّا بهذه الخصال السّبع: بمشيّة، و إرادة، و قدر، و قضاء، و إذن، و كتاب، و أجل. در روايت دوم اين باب مذكور است، عن موسى بن جعفر عليهما السلام: لا يكون شيء ... إلّا بسبع: بقضاء، و قدر، و إرادة، و مشيئة، و كتاب، و أجل، و إذن. در بعضى از روايات مذكور است: عن علم، و قضاء، و قدر، و مشيئة. بايد توجه داشت كه «اراده» اگر چه به معناى مطلق علم نيست، ولى اراده واجب همان علم به نظام أتم است از آن جهت كه نظام أتم مقتضاى ذات، بلكه عين ذات، است. يكى از اساتيد بزرگ ما «اراده» را صريحا- با وجود اين همه روايات و آيات- نفى كرده است، به اين دليل كه اراده با «علم» فرق دارد، و اراده از معانى انتزاعيه است كه بعد از تعلق «قدرت» انتزاع مىشود. و نگفت كه از فعل انتزاع مىشود يا فاعل. و توجه نفرمود كه در هر صفتى از صفات حق معانى كليه صفات موجود است؛ نه آن كه مفاهيم صفات متحد باشند، كما زعمه كثير من المتأخرين. و كثيرى نيز از توجه به اين امر مهم كه فاعل فاقد اراده فاعل موجب و مضطر است غفلت كردهاند. از «كلام» نيز، به زعم استاد، «قدرت» اراده شده است، ولى مگر مفهوم كلام و قدرت يكى است. در مقام ذكر امهات اسماء حق به جاى «فاعل» و «جاعل»، و غير اين دو، «متكلم» و «قائل» گفتهاند. نه هر كه سر بتراشد قلندرى داند.
نام کتاب : مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 0 صفحه : 17