[1]؛ زيرا كه انتخاب اين اسم در بين اسماء، اشارت به آن شايد باشد كه در تحت تربيت كى بودى، و دست قدرت كى در تو متصرف بود در حيات دنياوى؟
پس اگر انسان در تحت ربوبيّت ذات مقدّس حق تربيت شده باشد، و ظاهر و باطنش مربّى به آن تربيت باشد، جواب مىتواند دهد. و گر نه، يا جواب ندهد و يا «ربّي الشّيطان» و يا «ربّى النفس الأمّارة» شايد بگويد.
و بايد دانست كه ريشه صفح و تجاوز، از ترك حبّ دنيا و نفس، آب مىخورد؛ چنانچه انتقام و غضب بىمورد- كه در اين مقام مقصود است- از حبّ دنيا و نفس و اهميت دادن به مآرب دنيائى ريشه مىگيرد.
و از اين بيان معلوم شد كه صفح از جنود عقل و رحمان و از لوازم فطرت مخموره است. و ضد آن كه انتقام است از جنود جهل و ابليس و از لوازم فطرت محجوبه است؛ زيرا كه آنان كه به فطرت اصليّه و روحانيّت فطريّه خود باقى هستند، از آلودگى به محبّت دنيا و نفس مبرّى هستند و از تكالب- كه از خواص نفس سبعى است- عارى و برى هستند.
و امّا محتجبين به حجاب طبيعت، چون سر و كار با آمال نفسانيّه و مطلوبات طبيعيّه دارند، بر سر جيفه آن تكالب كنند، و قوّه غضب خود را در راه طبيعت خرج كنند، و وسائلى را كه خداى تعالى براى خلاص از دام دنيا و طبيعت به آنها داده، با همان وسائل در دام آن افتند، و به نعمتها و امانتهاى خدائى خيانت كنند، و دست ناپاك نفس أمّاره را بر آنها دراز كنند.
[1] اشاره است به آنچه در روايات سؤال قبر از كافر، وارد شده است.
(براى مثال نگاه كنيد به: بحار الأنوار، ج 6، ص 222، كتاب العدل و المعاد، باب أحوال البرزخ و القبر (8)، ح 22).