نام کتاب : سر الصلاة( معراج السالكين و صلاة العارفين) نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 82
سر است و آنجا رمى به پيش رو؛ و آنجا به حجاره است و اينجا به اشاره؛ و حجاره توسل به اسباب است، و اشاره حكم به فناى آنها.
پس، چون ترك كونين و طرح نشئتين كردى، خود را مخاطب به خطاب
الآنَ وَصَلْتَ الَىَّ فَسَمِّ بِاسْمى
دان 151؛ و الّا خود را در سلك جنود شيطان و در شمار عبده اوثان شمار. و چون خطاب الهى را به گوش بصيرت شنيدى و اذن دخول در حضرت يافتى، بسم اللَّه گفته داخل شو. و اگر از روى اخلاص و حقيقت متذكر حقّ شدى و حقيقت اسم و مسمّى را به تعليم عَلَّمَ الأسماء[1] دريافتى، مشمول خطاب
ذَكَرَني عَبْدي
شوى؛ و الّا مطرود به
يا كاذِبُ، أَ تُخَادِعُني
گردى. پس ساكت شو و منتظر خطاب
أَحْمَدَنى
حقّ شو. پس، از روى خلوص قلب و صفاى باطن جميع محامد را مقصور به حقّ كن، تا مشمول خطاب
حَمَدَنى عَبْدى
شوى؛ و الّا به
يا مُنافِق
خود را مخاطب دان. و اگر حقّ را به رحمت رحمانيه و رحيميه از روى حقيقت خواندى، مفتخر به
أَثْنى عَلَىَّ عَبْدى
شوى. و چون مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ گفتى، منتظر نداىِ
مَجَّدَنى عَبْدى
باش. و در إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ خود را به خطاب حضورى از غيب تعيّنات، بلكه حجاب اسما و صفات، خارج دان تا عبادت و ثنا به لسانِ ذاتِ مفتقر، براى ذات مستغنى واقع شود. و اگر از اهل خصوصى و به ترك خويشتن مخصوصى، از حجاب خودى خارج شو تا لايق
هذا بَيْنى و بَيْنَ عَبْدى و لِعَبْدى ما سَأَل
شوى. پس به لسان حقّ آنچه را حقّ براى تو قرار داده طلب كن؛ و تا آخر سوره كه رسيدى، منتظر