نام کتاب : سر الصلاة( معراج السالكين و صلاة العارفين) نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 112
وَ تَعْلَمَ انَّ نَواصِىَ الْخَلْقِ بِيَدِهِ ...
الخ. 198 و اين اشاره لطيفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو كه كثراتْ حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشيت حق را نافذ و ظاهر در مرائى خَلقيّه بيند. و اين اذن كه در حديث شريف مذكور 92
است اذن تكوينى و سرايت باطن به ظاهر است. و در اين مقام، سرّ «قدر» و حقيقت «أمر بين الامرين» در جميع مراحل ذاتيه و صفتيه و فعليه بر قلب سالك منكشف شود. و اين مختصر را گنجايش تفصيل نيست.
[1] «امام صادق عليه السلام فرمود: معناى سلام در پايان هر نماز، امان است؛ يعنى هر كس امر خدا و سنت پيامبرش را با خشوع قلبى در مقابل خدا به جاى آورد، از بلاى دنيا در امان و از عذاب آخرت بر كنار است. و «سلام» نامى از نامهاى خداوند تعالى است كه در ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنا و محتواى آن را در داد و ستدها، امانتداريها و در روابط با هم، و براى تأييد و تصديق همنشينيها و صحّت آميزش و معاشرتشان به كار برند. اگر خواستى «سلام» را جاى خود نهى و (حق) معناى آن را ادا كنى، بايد از خدا پروا كنى و دين، و دل و عقلت از (گزند و آسيب) خودت در سلامت باشد و آنها را به تيرگى گناهان نيالايى؛ و بايد فرشتگان نگهبانت را سلامت بدارى، آنها را نيازارى و ملولشان نسازى و با بدرفتارى با ايشان آنان را از خود نترسانى؛ آنگاه دوستت و سپس دشمنت (بايد از جانب تو در سلامت باشند) كه هر كس نزديكترين كس به او از دست او در سلامت نباشد، به طريق اولى دورترين كس از او در سلامت نخواهد بود. و كسى كه سلام را در اين جايگاههايش ننهد، (او را) نه سلامى است و نه
تسليمى. [نسخه: و نه سِلمى] و در سلام گفتنش دروغگو است هر چند بلند و آشكار در ميان مردم سلام بگويد.» مصباح الشّريعة، باب 18. بحار الأنوار، ج 82، ص 307، «كتاب الصّلاة»، باب 57، حديث 12.
نام کتاب : سر الصلاة( معراج السالكين و صلاة العارفين) نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 112