يعنى پيمبران مأمورند همه حقايق را بگويند النهاية در كيفيت بيان و ابلاغ، مراعات عقول و افهام را بنمايند، و حاصل آنكه اين دستور العمل ناظر به كيفيت ابلاغ و بيان است، نه به كميت حقائق. فافهم!
بارى اهل الله و ارباب قلوب به بطون قرآن شريف و اسرار بدء و عود به تعليم الهى واقف مى شوند، و چون اين دريافت، ذكرى است محدث، پذيرفتن آن براى غير اهلش گران است و حتى بر بسيارى از علماء و فقها نيز دشوار است. مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد محسن حكيم رضوان الله عليه در مبحث «استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى» در تعليقه خود بر كفايت الاصول بعنوان «فائده» حكايتى دارند كه نقل آن مناسب با اين مقام است:
«بعضى از اعاظم (دام تأييده) مطلب تازهاى حكايت كرد كه روزى همراه جماعتى از اعيان فقهاء از آن جمله سيد اسماعيل صدر (ره) و حاج ميرزا حسين نورى (ره) صاحب مستدرك و سيد حسن صدر دام ظله در منزل مرحوم آخوند ملا فتحعلى (قدس سره) حاضر شدند مرحوم آخوند ملافتحعلى (ره) آيه:
را تلاوت كردند، سپس در تفسير جمله مباركه: (حبب اليكم الايمان) شروع فرمودند و پس از بيان طويلى آن را به معنائى تفسير كردند كه چون اعيان فقهاء مذكور آن را شنيدند، شگفت زده شدند زيرا قبلًا چنان معنائى نشنيده بودند، و از جناب آخوند توضيح مجدد آن را خواستار شدند و آن جناب هم توضيح دادند. روز دوم به محضر آن بزرگوار حاضر گرديدند، آن جناب همان جمله مباركه را مورد بحث قرار دادند و در تفسير آن به معناى بديعتر و تازهترى رسيدند كه موجب شگفتى اعلام و تعجب آنان گرديد و از آن جناب خواستار توضيح مجدد