مىخواهند شلوغ بكنند كه امريكايىها دوباره برگردند به اينجا، خوب تكليف ما اين است كه با اينها معارضه بكنيم؛ تكليف همه ايرانىها اين است.
نمونهاى از رفتار حاكم اسلامى
ما آنها را نصيحت مىكنيم. ما علاقه داريم كه همه افراد ملت ما در رفاه باشند. نصيحت به آنها مىكنيم كه بياييد. شما چه مىخواهيد؟ بياييد همانى را كه شما مىخواهيد، در اسلام بيشترش هست. همان معانى كه شما ادعا مىكنيد، اسلام نقشهاش را دارد؛ اسلام پياده كرده يكوقتى اين را. اسلام يكوقتى حكومتى داشته است كه حاكمش را قاضىاش مىخواهد كه «بيا يهودى عليه تو ادعا كرده، بيا»! مىرود آنجا با كمال ادب كنار يهودى مىنشيند. وقتى هم كه قاضى مىگويد «يا ابَا الحسن»، مىگويند: «نه، به من نگو ابَا الحسن؛ براى اينكه بايد با من مساوى صحبت كنى». [1] شما همچو دمكراسى در دنيا اطلاع داريد كه رئيس دولت را قاضىِ منصوب از قِبَل خودش، احضار كند و او حاضر شود و بعد قاضى بر ضدّ او حكم كند و او هم قبول كند و تسليم بشود؟ چه مىخواهيد بگوييد؟ اين رؤساى «كرملين» اين طور هستند؟ اين رؤساى امريكا اين طور هستند؟ اين رؤساى انگلستان اين طور هستند؟ يا ادعا هست؟ مىشود يكوقتى مثلًا يكى از رؤساى اينها را كسى بخواهد در محكمه كه بياييد يك كسى به شما ادعا دارد؟ يا گفتن همان و اعدام آن آدم همان!؟
تبليغات پوچ آريامهرى
اينها چه مىخواهند؟ اينها شلوغى مىخواهند. اينها نيتشان حسن نيست، نيت فاسد دارند؛ اينها مىخواهند اين مملكت را دوباره برگردانند به همان حال اول كه اربابها بيايند و همه چيز ما را ببرند و براى ما هيچ نگذارند. شما حالا ملاحظه مىكنيد كه اين قدرتى كه اين مردك [2] داشت و اين تبليغاتى كه اينها داشتند، اين سرپوشى بود؛ اين سرپوش