كه همه مىگويند «جمهورى اسلامى». در اين رفراندم كه شما ديديد كه: در دنيا همچو رفراندمى سراغ داريد كه از 35 ميليون، بيست ميليون بيشتر پاى صندوق بروند رأى بدهند، و از بيست ميليون و چند صد هزار، صد و چهل هزار مخالف داشته باشند؟! اصلًا در دنيا يك همچو چيزى سابقه دارد؟ بعدها هم غير آن اشتياق اسلامى اگر در مردم باشد يك همچو چيزى سابقه دارد؟ آن وقت ببينيد اشتياقى كه مردم داشتند براى رأى دادن، آن علاقه و اشتياقى كه مردم داشتند كه پاى صندوقها بروند؛ اين را شما همه مشاهده كرديد كه با چه اشتياقى با چه علاقهمندى رفتند رأى دادند كه اين هم بىسابقه بوده.
اينها ديگر از ما چه مىخواهند؟ اگر اينها منافع خلق را مىخواهند، خوب اينها مهلت بدهند تا ما درست كنيم. اينها نمىگذارند. الآن همينهايى كه به اسم «فدايى خلق» و ... توى مردم افتادهاند، همينها مانع مىشوند از اينكه براى اين خلق يك زندگى درست بشود! براى اينكه اينها شلوغ مىخواهند بكنند و دستور دارند از بالاترها- كه من بيشترش اعتقادم هست كه از امريكاست- اينها دستور دارند كه با اين صورت بين مردم تفرقه بيندازند، نگذارند آن معنايى كه در اسلام است- آن محتواى اسلام- را نگذارند بين مردم پياده شود. آنها از آن معنا مىترسند كه اگر اسلام در اين ممالك اسلامى، به آن معنايى كه هست، پياده بشود اينها ديگر نقش ندارند در ملتهاى اسلام. اينها از اين مىترسند و مىخواهند نگذارند اين معنا بشود. و الّا اگر اين افرادى كه الآن در ايران هستند و شلوغ مىكنند و نمىگذارند آرامش پيدا بشود، اگر براى خلق و براى مردم فداكارى مىخواهند بكنند، بيايند كمك كنند. اگر اينها آزادى مىخواهند كه ما آزادى داريم مىدهيم؛ ديگر الآن اختناقى در كار نيست، همه دارند حرفهايشان را مىزنند. اگر اينها رفاه خلق را مىخواهند بايد مهلت بدهند و بيايند كمك كنيم و با هم- همه با هم- كمك كنيم و رفاه خلق را درست كنيم. اگر اينها شلوغى مىخواهند- چنانچه مىخواهند- براى اين نيست كه براى ملت باشد؛ براى ملت كه شلوغى حالا فايده ندارد، جز خونريزى كه فايده ندارد. براى ملت آن فايده دارد كه حالا همه با هم باشند؛ جمعيتها همه با هم باشند و همه، اين مملكتى كه خرابه شده و دست ما دادند، بسازند. اگر اينها