خوب ايشان خيانت كرده. بعد از اينكه خيانت كرده است، بر فرض اينكه مردم هم نگويند «نه»، اصلًا خودش ساقط هست.
قراردادهاى غير قانونى
تمام قراردادهايى كه تا حالا بسته شده است در ايران- اگر از صدر مشروطه نگوييم، در زمان اين دو تا سلطان، كه عبارت از رضا شاه و محمد رضا شاه باشد- تمام قراردادها بر خلاف قانون است و قراردادها همه باطل است، براى اينكه مجلسْ مجلس قانونى نيست تا تصويب كند؛ سلطان سلطان قانونى نيست تا مثلًا عرضه بدارد به مجلس، تا نخست وزير تعيين كند، تا امر به فتحِ مجلس بكند. اينها همهروى قوانين، بايد روى قواعد باشد. اينها هيچ كدام روى قواعد نبوده، روى قوانين نبوده. همه اين قراردادهايى كه كردند، قرارداد اسلحه كردند، باطل بوده اين قرارداد. بيايند پول ما را بدهند و آهنهايشان را ببرند. نفت ما را برديد پولش را بدهيد؛ آهنهايتان را هم ببريد مال خودتان.
از خيانتهاى شاه
هر قراردادى كه اينها كردند، مراتع سرسبز بسيار غنى ايران را دادند- آن طور كه به من نوشته بودند- به يك هيأتى كه يكى از آنها هم ملكه انگلستان است، مراتعى كه متخصصين- آنهايى كه آمدند ديدند- گفتند بهترين مراتع در دنياست از حيث دامدارى، اينها دادند به او! و خود مملكت ايران مانده؛ حالا گوشتش را بايد گوشت يخ كردههاىِ ... آنها را بياورند و اينجا خودش ندارد. اينها خيانت نيست بر يك مملكتى؟! اين «اصلاحات ارضى» از بزرگترين خيانتها نيست بر اين مملكت كه زراعت مملكت را بكلى از بين برديد و دهقانهاى بيچاره را همچو كرديد كه هجوم آوردند به شهرستانها! تهران الآن پر است از اين بيچارهها، دهقانهاى بيچارهاى كه از اطراف آمدند توى اين زاغهها و توى اين چادرها و توى اين كثافتكاريها، بيچارهها دارند زندگى مىكنند با عائله در زمستان سخت. اينها خيانت به يك ملت نيست؟! خيانت كردى! وقتى خيانت كردى ديگر سلطان نيستى. سلطان اگر خائن باشد سلطان نيست.