ايستادهاند و مشتها را گره كردهاند و مىگويند بزنيد و ما استقلال مىخواهيم، ما رد نمىشويم، مرد و زنش يك مطلب دارند، آن زنى كه چهار تا بچهاش را كشتند در بهشت زهرا آن طور فرياد مىزند و داد مىزند و مردم را دعوت مىكند به اينكه دست بزنيد، بچههاى مرا زدند گريه نكنيد، دست بزنيد، كه آن شخص مىگفت كه مردم گريه كردند و دست زدند؛ اين چيز تازهاى است كه مردم براى خاطر ... [كُشتههاى اين زن] گريه مىكردند و اين زن مىگفت كه نه گريه نكنيد دست بزنيد، مردم هم دست مىزدند براى خاطر اين و هم گريه مىكردند براى مصيبتى كه وارد شده؛ يك همچو مملكتى را نمىشود با سرنيزه عقبش زد.
مسئوليت اقشار ملت در استمرار نهضت
اين نهضت را نگه داريد آقايان. تكليف همه است. تكليف من آخوند است، تكليف آن آقاست، تكليف شماى بازارى يا كارگر يا دانشمند است اين. همه، همه تكليف داريم كه اين نهضتى كه در ايران پيدا شده دامن به آن بزنيم. با اين نهضت شما مىتوانيد استقلال خودتان را بگيريد، و مىتوانيد آزادى براى خودتان تهيه كنيد. و شما و ما الآن مسئول خداى تبارك و تعالى هستيم، و مسئول نسلهاى آتيه هستيم كه يك همچو نهضتى پيدا شد و نتوانستيد، عُرضهاش را نداشتيد كه از آن استفاده بكنيد، عُرضه داشته باشيد كه استفاده كنيد از اين نهضت. اين نهضت را نگذاريد بخوابد، نگذارند آنهايى كه رؤساى امور هستند، احزاب هستند، علما هستند، طلاب هستند، بازارى هست، دانشگاهى هست- عرض مىكنم- دادگسترى هست، وكلاى دادگسترى هست، آن قشرهايى كه در مملكت هستند نگذارند كه بخوابد اين اعتصابات، و نگذارند بخوابد اين نهضت زندهاى كه الآن در ايران هست. اگر خداى نخواسته اين نهضت بخوابد تا آخر الابد زير بار ظلم هستيم. و اين دفعه اگر اين شمشير اين مرد كشيده بشود، تمام نسلهايتان را قطع خواهد كرد.
نفى سياست گام به گام
من به ... بعضى از اين آقايان كه آمده بودند و مىگفتند كه «سياست قدم به قدم»،