اين طور مىفرمايد و مطلب هم همين است. صورت اين عمل در آنجا به يك نحو مناسبى منعكس است و در آنجا خودش را مىبيند. و اينها جبران خواهد شد و شما دلتان محكم باشد كه اگر دستتان هم نرسد به او، كه برسد هم نمىتوانيد جبران كنيد، اما اين جنايات جبران خواهد شد در آنجا.
رژيم سلطنتى، خلاف قوانين عقليه
اينها همه تا اينجا كه رسيده است، كه باز نصفه راه يا كمتر از راه را پيموديم، اتفاق كلمه، اجتماع يك امت بر يك امر، اين اجتماع امت بر يك امر موجب اين شد كه اين كنگرههايى كه تا- به قول خودشان- عرش كشيده شده بود اينها يكى يكى ريختند، وارفتند، مثل يخى كه آب بشود. لكن باز ما راهْ زياد داريم؛ اين اولش است. مقصد ما تنها رفتن او نيست، اين يكى از مطالب است؛ ما رژيم سلطنتى را اصلًا غلط مىدانيم، از اول اين غلط بوده، خلاف قوانين انسانى بوده؛ رژيم سلطنتى از اول خلاف قوانين عقليه انسان است. يك كسى حالا در مجلس به او رأى بدهند، يا خير فرض بفرماييد- صحيحش را من مىگويم، باطلش كه مال ايران آن باطلش است، من وجه باطلش را من نمىگويم، من وجه صحيحش را مىگويم- شما فرض كنيد كه يك مجلس مؤسسان ملى- صد در صد ملى- تأسيس بشود و اين يك كسى را با اعقابش به حكومت بنشانند، خودش و سلسله بعد؛ ما به اين مجلس مؤسسان كه از جانب ملت است و به اين ملت، مىگوييم بسيار خوب شما زمانى كه خودتان تشريف داشتيد حق داشتيد كه سرنوشت خودتان به دست خودتان باشد، سرنوشت مايى كه دويست سال بعد از شما به اين دنيا مىآمدهايم به چه مناسبت شما تعيين كرديد آقاى پدر بزرگ؟! شما با چه قانون، با چه حق، سرنوشت ماهايى كه در اين زمان هستيم تعيين مىكنيد؟ شما حق داريد كه ... اين حرفى است [كه] همه عقول با آن موافقند منتها اين قدر تعميه [1] مىكنند بين مردم و تبليغات سوء مىكنند كه مردم باور مىكنند؛ گاهى وقتها اين قدر شور است كه خان هم