نور طرف ظلمت مىروند؛ آنها تمام ظلمتها را پشت سر مىگذارند و طرف نور مىروند. تا اينجايش معلوم نيست. تا اينجا نه نورانيت آنها و مقام نورانيت آنها معلوم است، نه ظلمت اينها و مقام ظلمات اينها معلوم است. وقتى اين ورق برگشت و آن طرف صفحه پيدا شد، آن وقت معلوم مىشود. يك نفر آدم مىبينيد كه ده تا مَلَكه داشته باشد به ده صورت پيدا مىشود، يكى است اما هم جهت. حيوانيتِ شهوى او اين قدر غلبه دارد كه يك صورت حيوان شهوى مثل خنزير؛ [1] هم صورت سبعيت او خيلى غلبه دارد- آن طورى كه در حيوانات هست مثل پلنگ مثلًا- و هم صورت شيطنتش زياد است، خدعه و فريبش زياد است؛ اين در آنجا وقتى كه صفحه برگشت شيطانِ شيطان است. و در عين حال كه صورت شيطانى دارد، صورت سبعيت هم دارد، آخرْ مرتبه سبعيت؛ صورت حيوان شهوى هم دارد، آخر مرتبه شهوانيت؛ اين به اين صورتهاى مختلف در مىآيد. از اين جهت ماها نه، او را درك نكرديم؛ ما خودمان هيچ كدام خودمان را هم درك نكرديم؛ ديگران [را] هم درك نكرديم. به اين معنا [ست] كه درك نكرديم شما را. آن وقتى كه سرائر معلوم بشود و ورق برگردد، آن وقت، هم خودت، خودت را درك مىكنى و هم مردم تو را. و ما هم همان طور هستيم كه ما هم خودمان را باز درك نكرديم كه چه هستيم؛ تا ببينيم ملكاتمان چه باشد. و به خدا پناه مىبريم از ملكات فاسدهاى كه در ماها هست.
چهره دنيايى شاه و پدرش
و اما آنكه مىگويى كه درك نكرديد، يعنى به آن معنايى كه خودت مىفهمى- اينكه من گفتم، خوب اهل فهمش نيستى- ما يك مقدار از كارهاى شما را درك كرديم، يك مقدار هم از كارهاى پدر شما را درك كرديم. امروز روز 17 دى است. من يادم است، شايد اين آقا [2] هم يادشان باشد؛ هر كس سنش به سن ماهاست يادشان است كه 17 دى