بكنيد. يعنى كمك شما در اينجا تبليغات است مقابل تبليغاتى كه شاه و دستگاه شاه و روزنامهنويسهايى كه از شاه [مزد] مىگيرند و اجير او هستند تبليغات كردند به اينكه اين مردم هرج و مرج طلب هستند، اينها- عرض مىكنم كه- يك مردم وحشى هستند، اينها [واپسگرا] هستند، از اين حرفها زياد زدند، شماها وقتى تماس مىگيريد با رفقايتان، با اشخاصى كه هستند تماس مىگيريد ... تظاهرات مىتوانيد بكنيد، تظاهر بايد بكنيد. تماس با اشخاص كه غفلت كردهاند از اين امور داريد مىگيريد، هر جا يك عدهاى را از همين اروپاييها ديديد يا از امريكايى [ها] ديديد، چند نفر بلند شويد فوراً بگوييد بابا مسئله ايران اين طورى است، مردم ايران اين را مىگويند، مردم ايران وحشى نيستند، مردم ايران مردم مترقىاى هستند كه مىگويند ما آزادى مىخواهيم؛ ما نمىخواهيم كه امريكا مالمان را ببرد. كسى بگويد مال ما را امريكا نبرد، اين آدم وحشى است؟! اين آدم- عرض مىكنم كه- بر خلاف موازين عمل كرده ... مىگويد كه ما آزادى مىخواهيم و استقلال مىخواهيم؟! يك مسئلهاى است كه همه مردم از او مىپذيرند، به هر كس بگويند مىپذيرند از او. اينها ملتى هستند قيام كردند براى استقلال خودشان، براى آزادى خودشان؛ نمىخواهند كه ساير ممالك سلطنت بر اينها داشته باشند. تا حالا اينها خيانت كردند، اين خائنين را مىخواهند رد كنند بروند سراغ كارشان و مملكت را بسپارند دست يك دسته از اشخاصى كه امين باشند؛ لا اقل اين قدر جيبهاشان را پر نكنند!
حكومت مطلوب
ما البته نمىتوانيم حاكمى مثل حضرت امير پيدا كنيم كه حكومت كند، كه وضع زندگىاش آن طور باشد، ... ما توقع اين را نداريم كه برسيم به حاكمى كه زندگىاش اين طور باشد كه وقتى شب آخرى كه شبى است كه- خوب سلطنت دارد بر (حالا من جسارت مىكنم بگويم «سلطنت») خلافت دارد بر يك همچو ممالك طويل و عريضى- اين شب آخرى كه مىخواهد صبحش شهيد شود حضرت يعنى ضربت بخورد، مهمان بود در منزل يكى از دخترها. دخترهاى خودشان. وقتى كه برايش- به حَسَب تاريخ- نمك آوردند و شير آوردند، رو كرد كه تو چه وقت ديده بودى كه من دو