بكشند همهشان را. اينها با اسلام در جنگند، با مسلمين در جنگند، در حال جنگند؛ ما اگر دستمان برسد تا آخرشان را قطع مىكنيم. اگر در ايران پايشان را بگذارند، يك اسرائيلى پايش را بگذارد ايران، بر مردم ايران واجب است كه اينها را از بين ببرند. اسرائيلى مىآيد! غلط مىكند اسرائيلى كه مىآيد! اينها مىترسانند شما را. به اعتصابتان ادامه بدهيد و مردم هم به اينها همراهى بكنند. لازم است همراهى بكنند. و من هم از سهم امام اجازه دادم كه همراهى بكنند با اينها و اداره كنند اينها را. بهتر اداره كنند از آن وقتى كه آنها را دولت اداره مىكرد. حقوق ندهند آنها جهنم!
غارت و هرج و مرج ممنوع
اگر ما بگوييم كه اعتصاب را ادامه بدهيد و نفت يك ملت را به طور هرج و مرج ندهيد به خارج، ما حرف خلاف زدهايم؟! و شما كه مىگوييد كه كتك را بخوريد و منافعتان را هم بدهيد و صدايتان هم درنيايد ... شما حرفتان اين است كه اين همه كشتار كه مىشود، صحبت نكنيد اصلش! اگر الآن كه در مشهد و در ساير جاها اعتصاب كردند و در مريضخانه رفتند [1] و آنها هم آن قدر شرارت كردند، و علما هم رفتند در مريضخانه، در يكى از بيمارستانها تحصن كردند و از قرارى كه گفتند حدود صد هزار نفر مردم هم رفتند اطراف آنجا تحصن كردند براى اين شرارتهايى كه اينها كردند، اگر اينها فرياد مىزنند كه چرا مىزنى ما را، چرا مىكشى اولاد ما را، چرا در خانههاى ما حمله مىكنيد، چرا بازارها را غارت مىكنيد- قواى «انتظاميه» بازار غارت مىكند؟! قواى «امنيه» [2] مردم مىكشد؟! خوب اين قواى شماست كه اسمش را «انتظامى» گذاشتيد و اسمش را «امنى» گذاشتيد! همين «امنيه» و همين «انتظامى» دارد مردم را مىكشد، دارد مردم را همه جهاتش را به باد مىدهد، بازارها را دارد ...- اگر آقايان مشهد يا ساير جاها اعتصاب كردند و رفتند آنجا نشستند و گفتند تا اين بساط از بين نرود ما از اينجا پا نمىشويم، اين
[1] اشاره به حمله به يك بيمارستان مشهد در 23/ 9/ 57.