مىرود و شما سر و كارتان با يك حكومت عادل است كه به شما همه چيز همراهى خواهد كرد. حالا هم ما به شما همراهى مىكنيم. دست برداريد از حرفهاى اينها. اگر ما يك همچو حرفى بزنيم كه اعتصاب كنيد، الزام كنيم اينها را، يك الزام شرعى بكنيم به اعتصاب، حكم به اعتصاب بكنيم، اين براى مصلحت يك مملكتى است، براى مصلحت يك ملتى است، ما بىميزان مىگوييم؟! شما كه مىگوييد كه اعتصاب نكنيد، خوب اعتصاب نكنيم چه كنيم؟ نفتها را ... بدهيم؟ «اعتصاب نكنيد» ايشان اين است كه نفتها هر چه هست درآوريد از اين مخازنتان و بدهيد به ما! نسل بعد هر چه شد جهنم! شما هم هر چه فقير هستيد جهنم!
اخطار به اسرائيل و تأمين به يهوديان و ديگر اقليتها
كدام ميزان دارد؟ حرف شما ميزان دارد يا حرف ما ميزان دارد؟ ما كه مىگوييم كه اگر از اسرائيل ... اينها ترساندند باز اينها را كه ما از اسرائيل- گاهى مىگويند از حجاز مىآوريم متخصص. امير حجاز گفته است كه ما متخصص مىفرستيم. امير حجاز همچو حرفى چطور مىزند؟! مگر مسلمان نيست امير حجاز؟ امير حجاز كه مىگويد من مسلمانم. مگر مسلمان نيست كه مىخواهد مال مردم را غارت كند به غير بدهد؟ نمىكند همچو كارى را. غلط مىكند! گاهى هم مىگويند از اسرائيل ما مىآوريم. اگر از اسرائيل آوردند، ما تكليفمان را با آنها مىدانيم چيست. يك دانه اسرائيلى- نه يهودى، به اين يهوديها كه در ايران هستند كسى حق ندارد تعرض بكند، اينها در پناه اسلام و مسلمين هستند، نه به يهوديها و نه به نصارا، اينهايى كه مذهب رسمى دارند، حق ندارند و اخيراً به بهاييها تعرض كردند و دولت تعرض كرده؛ اينها يك نظر شيطنت دارند، به اين نظر شيطنت اينها اعتنا نكنند مسلمين؛ اينها مىخواهند ساير طبقات را به مسلمين بشورانند؛ شما اعتنا نكنيد؛ از هر راه ديديد كه سازمان «دولتى» دخالت مىكند در يك امرى، شما مخالفت كنيد براى اينكه اينها نظر سوء دارند به شما- اسرائيلى اگر آمد در ايران و خواست نفت را [صادر] كند، بر همه مسلمانها واجب است كه اينها را بيرون كنند و