و يك مطلبى كه به ارتش مىخواهم بگويم، به ارتش ايران مىخواهم بگويم و اميد است كه برسد به آنها، اين است كه اين جوانهاى، از صاحبمنصبانى كه- من مىدانم كه اينها محروم هستند- آن صاحبمنصبهاى پيرى كه از سابق بودند، خصوصاً از آنهايى كه از زمان رضا شاه بودند با شاه- اگر باشند- آن پيرها را شاه سير كرده است! آنها موافقند و اين كُشت و كشتار هم به دست آنها واقع شده است، چه در حكومتِ نظامى چه در دولتِ نظامى. ما از آن پيرها ديگر مأيوس هستيم؛ آنها را گفتيم كه اسمائشان را ثبت كنند و در دولت اسلامى آنها به مجازات خودشان ان شاء اللَّه مىرسند [ان شاء اللَّه حضار] و اما صاحبمنصبهاى جوان كه آن رتبهها را ندارند، يعنى به آنها ندادند، يعنى آنها را در يك رتبه پايين نگه داشتند كه زيردست آن بزرگها باشند كه آن بزرگها نوكر رسمى امريكا يا شوروى هستند و براى آنها خدمت مىكنند و براى شاه هم به دست دوم خدمت مىكنند و آنها را از پول نفت ما سير كردند، آنها چون سير شدند و از نعمت اين ملت به دست شاه سير شدند، اينها ولى نعمت خودشان را شاه و امريكا مىدانند، ما از آنها مأيوس هستيم؛ و اما طبقه جوان كه مهم در ارتش اين طبقه هستند، اينها را من تنبه به آنها مىدهم كه شما جوانيد، شما باز وقت زندگىتان مانده است، وقت كارتان مانده است، وقت خدمتتان به ملت مانده است، شما برگرديد به اين ملت و خدمت به ملت بكنيد و رها كنيد اين دستگاهى كه الآن شما مىدانيد كه بر خلاف قانون است، بر خلاف اسلام است؛ دست از اين دستگاه برداريد و به ملت بپيونديد و حكومت اسلامى شما را با آغوش باز پذيرايى مىكند، و بهتر از زمان شاه براى شما خواهد بود، براى اينكه ديگر در حكومت اسلامى كه يك پولى بدهند كه از حاكم تقويت كنند، اين ديگر نيست در آنجا. آنجا حكومت عدل است، حكومت ملى است، حكومت مستند به قانون الهى و به آراى ملت هست؛ اين طور نيست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را، با آراى ملت مىآيد و ملت او را حفظ مىكند و هر روزى هم كه بر خلاف آراى ملت عمل بكند يا بر خلاف قانون- قانونى كه مدون است- عمل بكند قهراً ساقط است و دولت ايران هم،