خليج و اينها! ايشان با پول ملت ما براى حفظ منافع امريكا لشكر مىفرستد كه حفظ كنند آن خليج و امثال ذلك را. اگر ايشان برود مملكت ما درست مىشود، اداره مىشود، صحيح اداره مىشود. هر كس بيايد صحيح تر از اين اداره مىكند. اگر ايشان برود خلأ مىشود؟! چه خلئى مىشود؟ خوب يك دزدى برود، يك نفر آدم صحيح تر بيايد جايش، اين خلأ است؟! يك صحيح، يك آدم صحيح تر مىآيد جايش. ما نداريم آدم صحيح؟ ايران اصلًا ديگر ندارد كسى را كه جاى آقاى محمد رضا خان را بگيرد؟! ايشان چه مىكند كه ديگران نمىكنند؟ ايشان دزدى مىكند، ديگرى نمىكند! خلأ چيست؟ اينها همه تبليغاتى است كه اينها مىكنند. با هر زبانى كه بتوانند تبليغ مىكنند كه اين را نگهش دارند و نگه داشتن هم براى اين است كه يك دسته داخلى مىخواهند از قِبَل او بخورند. يك دسته- بيشترش هم خارجيها- مىخواهند به توسط او منافع مملكت ما را ببرند و غارت كنند ما را. مىخواهند بهتر از اين كسى نيست كه غارت كند، زيرا اين نوكرى است كه از همه نوكرها بهتر است! اگر يك نوكر بهتر پيدا كنند فوراً اين را كنارش مىزنند لكن بهتر از اين كسى نيست كه نوكرى كرده، و كهنه نوكر است اين!
البته كارْ بزرگ است، مشكل است لكن اهميتش زياد است؛ يعنى يك ملتى با يك قدرتهايى مىخواهد مقابله كند. كارْ بزرگ است، مشكل هم است لكن براى اين است كه اسير است در دست ديگران؛ مىخواهد كه اين اسارت، قيد اسارت را بشكند. كار مهم است؛ وقتى مهم است، و لو طولانى باشد و لو مشكل باشد، بايد درست بشود. تو [ى] باران شما هستيد؛ خوب، باشيد! ديگر بالاخره بايد يك كار بشود! شما آمديد يك تظاهرى هم مىكنيد، يك روشنگرى مىكنيد، خداوند توفيقتان بدهد، حالا باران هم مىخوريد! خوب بالاخره براى خداست، براى نجات ملت ايران است.
تبليغ، تكليف همگانى
و همهتان مكلفيد به اينكه- همهتان مكلفيد به اينكه اين تبليغاتى كه در خارج شده و دارد مىشود و بعضِ از اين روزنامههاى خارجى از اينها ارتزاق مىكنند و بر ضد ملت