- عرض مىكنم كه- همه جا تا برسد به پيرمردها، تمام مدارس ايران، جوانهاى ايران در مدرسه، در دانشگاه، در هر جا فريادشان اين است كه ما آزادى مىخواهيم، ما استقلال مىخواهيم، ما يك حكومتى كه استقلال را از ما سلب كرده است اين را نمىخواهيم. اين آيا اسمش اين است كه مردمِ اراذلى هستند، مردمِ پستى هستند كه مىگويند ما آزاد مىخواهيم باشيم، ما مستقل مىخواهيم باشيم، ما مىخواهيم تحت حكومت غير نباشيم؟ اين از پستى آنهاست كه مىخواهند نباشيم؟ كه اگر تحت اراده شما باشند آن وقت خيلى مردم شريفى هستند؟! اگر نفتها را دستْ همه توى مشتشان بگيرند و بيايند تقديم كنند و كليدهاى مخازن را تقديم شما كنند، آن وقت يك مردم شرافتمندى، بزرگوارى هستند؟! حالا كه مىگويند كه غارتمان نكنيد حالا پستند، اراذلند؟! اين منطق است كه شما داريد؟! يا منطق اوباش است اينها! منطق اراذل است اين حرفها نه منطق يك انسان! انسان نمىتواند اين طور حرف بزند. تو اگر اين جور تعبير نكرده بودى، من هم اين جور تعبير نمىكردم. من عار دارم كه با تو حرف بزنم!
در هر صورت حالا وضع ايران ما به اينجا رسيده؛ و من اميدوارم كه با خواست خداى تعالى پيش ببرد ايران [ان شاء اللَّه حضار] و اميدوارم كه پيروز بشود ايران [ان شاء اللَّه حضار] و شمايى كه اينجا هستيد، و از هر جايى كه آمديد، همهتان مكلفيد كه به ايران خدمت بكنيد و به اين نهضت كمك بكنيد. كمك تبليغاتى اينجا كه هستيد مىتوانيد بكنيد. تبليغات مىتوانيد بكنيد تا اينكه اين قشر تبليغاتى كه مُرْتَزِق [1] از شاه هستند درِ دهنشان را ببندند. در خارج البته دارند.
تبليغات متقابل
اينها يك اشخاصى كه تبليغات مىكنند براى حفظ شاه، شما هم تبليغ بكنيد؛ مردم را آشنا كنيد به اينكه مردم ايران چه مىخواهند. اين ملتى كه الآن پانزده سال است- بيشتر-