ايستادهاند و يك حق اوليه بشر را دارند مطالبه مىكنند، اينها «اراذل پست» هستند و كشتن ايشان هم لازم است! اينهايى كه مىگويند ما مىخواهيم آزاد باشيم و مىخواهيم مستقل باشيم، اينها كشتنشان لازم است! يك امر لازمى بوده و لو تأسف دارد كه چرا اينها يك همچو حرفى مىزنند! خوب بود اين حرفها را نزنند! باشد، مردم باشند تحت همين مِهْميز! «اعليحضرت» باشند تا ما هم نفتها را ببريم و راه باز باشد براى ما! با سرنيزه ريختند آبادان و آن چيزها را، مىخواهند باز نفتها را ببرند. مردم تا حالا حاضر نشدهاند؛ نمىدانم الآن وضع امروز چه جورى است.
تناقض گويى كارتر در ادعاى حقوق بشر
در هر صورت ما در يك محيطهايى واقع شديم، در يك عصرى واقع شديم كه عجايب و غرايب ما مىبينيم! از آن طرف مردك دَم از آزادى بشر مىزند و حفظ حقوق بشر، از آن طرف مىگويد كه در مثل ايران ديگر حفظ حقوق بشر مطرح نيست! در يكى از فرمايشاتشان آقاى كارتر اين طور مىگويند كه در مثل ايرانى كه ما يك منافعى داريم و قضيه سوق الجيشى است، اينجا ديگر حقوق بشر مطرح نيست! حقوق بشر در جاهاى ديگر مطرح است؛ در مثل ايران و امثال ايران، نه ديگر لازم نيست كه حقوق بشر را ما حفظ بكنيم! از آن طرف هم اين حرفها را مىزند كه يك مشت اراذِل- عرض مىكنم- پَست، اينها هستند! آيا آن كسى كه سلب آسايش مردم را مىخواهد بكند اراذل است يا آن كسى كه مىگويد مىخواهم آزاد باشم؟ آن كسى كه منافع مردم را مىخواهد بچاپد از اراذل و اوباش است يا آن كسى كه مىگويد منافعمان را براى خودمان مىخواهيم؟ خوب اين را حساب بكنيد؛ بيحساب حرف نزنيد. حساب بكنيد كه اين مردم چه مىخواهند؛ ببينيم خواست مردمْ اراذلى است و پستى است يا آنكه جلو اين خواست را مىخواهد بگيرد اراذل و پست است؟
خواست مردم ايران، استقلال- آزادى
مردم ايران حرفشان واضح است: دارند داد مىزنند، از بچه دبستانى تا دبيرستانى تا