اندازه اين اتاقْ شايد بعضيهايشان بزرگىاش باشد، به اندازه قامت انسان [يا] زيادتر ... دورش هست، قطرش هست، دارند با اين [لولهها] نفتهاى ما را در مىآورند و مىفرستند طرف امريكا. عوضش هم كه بايد [پول] به ما بدهند، عوضش هم اسلحهاى مىآورند كه مىخواهد امريكا بيايد در ايران پايگاه داشته باشد در مقابل شوروى! بايد يك چيزى هم به ايران بدهد؛ اگر اجازهاش بدهند، كه نبايد هم اجازه بدهند، لكن حالا اين خيانت را كردند و خواستند اجازه بدهند، بايد يك چيزى هم بدهد به ما كه بيايد پايگاه درست كند. نفت ما را مىگيرد پايگاه درست مىكند براى خودش، عوض به ما مىدهد! عوض، يعنى پايگاه درست كردن براى امريكا با آن اسلحههاى بزرگ. حتى از ممالك ديگر [مثل] فرانسه، مىخرند آن چيزهاى بسيار گران قيمت را كه به درد ما نمىخورد؛ به عوضش نفت را دارند مىبرند، طيارههاى سيصد و پنجاه ميليون دلارى، پانصد و پنجاه ميليون دلارى در عوض مىخواهند بگيرند!
زيانهاى جبران ناپذير به ايران
شما به هر [بخشى] كه در مملكت ايران فكر بكنيد، اين آدم- كه از پدرش بدتر است كه پدرش از شمر هم بدتر بود- اين آدم ...، به ما ضرر زده است؛ از مذهب گرفته تا سياست گرفته تا مسائل اجتماعى گرفته تا مسائل اقتصادى گرفته تا فرهنگى گرفته تا نظامى گرفته، اين خيانتكار است. ما مىگوييم كه ملت ما مىگويند كه «مرگ بر اين سلطنت، سلطنت خيانتكار»؛ و ما اين سلطنت خيانتكار را نمىخواهيم. اصلًا سلطنت از اول خيانتكار بوده؛ خوبهايشان هم بد بودند. آنهايى كه شما يا مردم به واسطه تبليغات برايشان دعا مىكنند، آنها هم خبيث بودند. اينها ديگر بدتر از آنها هستند.
منطق ما اين است كه ما يك حكومتى مىخواهيم كه آن به حال ملت ما دلسوز باشد. ما يك رژيمى مىخواهيم كه رژيم عدالت باشد، و در همه رژيمهايى كه ما مطالعه بكنيم جز رژيم اسلام، جز حكومت اسلامى، حكومتى نيست كه عدالت داشته باشد. همه براى خودشانند؛ منتها يك دستهاى هستند كه ملايمترند، يك دستهاى هستند كه تندروترند؛ مملكت ما از آنهايى است كه با تندى و با سرعت مىخواهد اين مملكت را خراب بكند!