اول قانوناً بايد التزام بدهى- همه اين التزامها را دادى و بعد آمدى- به قول خودت- اين اشتباهها را كردى، تو از اين به بعد ديگر اشتباه بكن نيستى؟! يا اينكه باز اين را مىگويى كه مردم را به غفلت بيندازى و باز مشغول بشوى به اين كارهاى اشتباهى كه مىگويى كردم؟!
همه راهها بسته است شاه بايد برود
پس آنكه موافق با ايشان است و اصل اول ما را كه عبارت از رفتن شاه و اين سلسله است مىگويد قبول ندارم، بايد يكى از اين مسائل را قائل بشود به اينكه نه، همه كارهاى ايشان خوب بوده و شماها ملتفت [نيستيد]، مردم ملتفت نيستند كه اختناق يك چيز خوبى است! نه، خوب است و ايشان كارهاى خوبى كردهاند؛ همهاش اختناق و اين طور چيزهاست، اينها هم خوب است! يا خير، نكرده است ايشان يا بىاطلاع بوده ايشان يا توبه كرده ايشان. وقتى اين راهها همه بسته باشد، خوب بايد ايشان نباشند.
رد طرح نيابت يا شوراى سلطنت
يك مطلب ديگر هم هست كه خوب ايشان نباشند، ايشان بروند، و بعد آقازاده ايشان بيايند و عيال محترم ايشان بيايند و شوراى سلطنتى تشكيل بشود و اداره بكنند! آنها كه كارى نكردهاند ديگر، آنها ديگر خوب و صحيح هستند! ملت ايران نمىتواند اين را بپذيرد. يك ملتى كه از يك شخصى اين همه رنج برده و از پدرش آن همه رنج برده است، آن همه خيانت ديده است، خوب اين احتمال را مىدهد كه اين پسر هم پسرِ همان پدر است؛ چنانچه اين پدر هم پسرِ همان پدر بود و از خطاهاى ملت ما اين بود كه گذاشتند اين پسر بعد از آن پدر بيايد سلطنت كند. و بسيار آسان بود آن وقت اگر پيشنهاد مىكردند به اين متفقين، و آن وقت مىايستادند مىگفتند ما اين را نمىخواهيم. آن وقت بسيار آسان بود كه ايشان نباشند. خوب، اين پسرْ پسرِ همين پدر است. شنيدم گفته است كه اين پدر من بيخود اين حبسيها را نگه داشته و اينها خرج دارند، اينها را بكُشد از بين بروند اينها! مىگويند اين طور ايشان گفته است كه اين حبسيها را براى چه خرجشان را مىدهند؛